معما

از بچه‌های کودکستان سوال هوش زیر پرسیده شد:«اتوبوس شکل زیر به کدام طرف حرکت می‌کند؟» به دقت به شکل نگاه کنید.

 

 

یک تست هوش خیلی باحال !!!!

 

جواب این تست هوش را می‌دانید؟

تنها دو جواب وجود دارد: «چپ» یا «راست»

 

درباره‌اش فکر کنید ...


هنوز نمی‌دانید به کدام طرف حرکت می‌کند؟

عیب نداره! ما به شما می‌گوئیم.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.


تمام بچه کودکستانی‌ها جوابشان این بود: به طرف چپ.

وقتی از آن‌ها پرسیده شد: «چرا فکر می‌کنید که اتوبوس به طرف چپ حرکت می‌کند؟»

جواب همه‌شان این بود: «چون درب اتوبوس دیده نمی‌شود.»

خجالت کشیدید، مگه نه؟

عیب نداره! ناراحت نباشید.

من خودم هم جوابش را نمی‌دونستم.

 

ماه مهر مبارک

به بهانه نزدیکی به ایام باز گشایی مدارس

ماه مهر است و دلم مدرسه ای می خواهد
به بزرگی دل خسته این شاگردان

با صفا مدرسه ای دور ز هر تجدیدی
همه اش جمعه به تعطیلی یک تابستان

مکتبی کاش بسازیم در این نزدیکی
تا در آن کودک دانش نشود سرگردان
 
یا معلم نکند بسته ده تایی را
تا سر برج دگر قرض برای مهمان

کاش می شد ننویسند به چشمی پر آب
کودکان بر دل خون پدر بابا نان


من نمی دانم اگر باز قطاری باشد
جامه را مشعل مهری کند آیا دهقان
 
روبهک قالب ناچیز پنیری را باز
می رباید به فریب از نوک زاغی خوشخوان
 
مرده گاوی که دهد شیر به کوکب خانم
بر سر سفره او سر زده آید مهمان

فصل باران گهرهای فراوان شاید
رفته از جنگل خوش آب و هوای گیلان

گفته تصمیم گرفته است که کبری امشب
تا کتابش نشود خیس به زیر باران

از قضا گرگ به این گله زده از غصه
تا به فریاد نخندد ز دروغی چوپان

اکرم عاطفه ها گشته سه روزی بیمار
موش بدجنس شبی خورده هما را دندان

مشق شب گر که نوشتیم و کتابی خواندیم
مقصد آن است که از این همه باشیم انسان

داستان13 مبلغ اروم نشین یاعلی

کار کوچک

مسافری در مکزیک در ساحلی دور افتاده قدم میزد . مردی را دید که مدام دولا می شد و چیزی را از روی زمین برمی داشت و توی اقیانوس می انداخت . نزدیک تر رفت و دید که او صدف هایی را که به ساحل افتاده بودند به آب باز می گرداند .

جلو رفت و از او پرسید که چه کار می کند . مرد پاسخ داد که الان موقع مد دریاست و آب این صدف ها را به ساحل آورده و اگر آن ها را به آب برنگردانم از کمبود اکسیژن خواهند مرد .

مسافر گفت می فهمم اما در این ساحل هزاران هزار صدف این شکلی وجود دارد ،‌ تو که نمی توانی به آن ها کمک کنی و همه ی آن ها را به آب بر گردانی . تازه همین یک ساحل نیست که . نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی کند . مرد لبخندی زد . دولا شد و دوباره صدفی را برداشت و آن را به آب انداخت و جواب داد : برای این یکی اوضاع فرق کرد .

درست هست که در این دنیا انسان هایی که نیاز به کمک دارند خیلی زیاد هستند و ما نمی توانیم کاری برای همه اون ها انجام بدیم . ولی آیا خدا از ما راضی میشه اگه بگیم من که خودم کلی مشکل دارم چطور به اون ها کمک کنم و این همه آدم هستند که می تونن کمک کنن و اون ها برن بهشون کمک کنن و یکی حالا باید بیاد به من کمک کنه . همون یک ذره کار کوچیکی که ما بتونیم بی توقع برای کسی انجام بدیم یک دنیا ارزش هم برای خودمون و هم برای اون شخص داره و خدا رو شاد کردیم . به امید روزی که همه بشر بی نیاز از دیگران باشند !

صلوات بفرست مومن جدی نگیر


1-صلوات شيطان را دور ميكند:

   شيطان دونوع است.شيطان جن با گفتن "لا حول و لا قوة الا باالله العلي العظيم" دور ميشود و شيطان انس با صلوات. تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

2- صلوات سبب عافيت مي شود:

     هركس يك مرتبه از روي محبّت صلوات بفرستد خداوند باب عافيت را بر او مي گشايد.

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

3- صلوات كفاره گناهان است:

   صلوات بر پيامبر(صلي الله عليه و اله)براي گناهان،محو كننده تر است از آب براي آتش.

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

4- صلوات سبب اجابت دعا مي شود:

     هيچ دعايي نيست،مگر آنكه بين آن آسمان حجابي است.تا صلوات فرستاده شود آن حجاب برداشته مي شود.و اگر صلوات نفرستد آن دعا بر مي گردد.

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

5- صلوات باعث افزوني حسنات مي شود:

     هر كس يك رتبه صلوات فرستد براي او 10 حسنه نوشته شود و 10 سيئة از اعمال او محو مي شود.

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

6- صلوات در وحشت هاي روز قيامت انسان را ياري مي دهد:

  صلوات در روز قيامت نوري است در روي صراط كه مسير 500 سال دارد و خداوند به ازاي هر صلوات قصري در بهشت عطا مي فرمايد،چه كم باشد چه زياد.-صلوات به روح پاک شهیدان

وصیت تامل برانگیز البرت انیشتن

روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش
زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول
زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.

آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته
زندگیم به پایان رسیده است.

در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید
و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم.
بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.

چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب،
چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.

قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.

خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببیند.

کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند.

استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید
و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.

هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند
تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و
دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.

آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند.

اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.

گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید.

عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.

اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند...

اوقات و اماکنی برای استجابت دعا و خلاصه ی از فواید دعا برای امام عصر

بهترين اوقات واماکن اجابت دعا

متاسفانه بسيار ديده مي شود که در محافل ديني وجلسات مذهبي اهميت فوق العاده وخاصي به دعا براي فرج آن عزيز داده نمي شود، در حالي که شيعه حاجتي مهمتر از فرج آن بزرگوار ندارد و وظيفه اين است که در بهترين اوقات واماکن اجابت دعا، اول فرج آن امام همام را از خدا مسئلت کنيم. يکي از علماي وارسته وبرجسته نجف به کربلاي معلي مشرف مي شود ودر حرم مطهر امام حسين عليه السلام شرفياب محضر مقدس امام عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) مي گردد. حضرت به او مي فرمايد: فلاني، ببين اينجا که دعا مستجاب است مردم به فکر من نيستند وبراي فرجم دعا نمي کنند. سپس حضرت تصرف ولايتي مي فرمايند وآن عالم رباني خواسته هاي دروني مردم را مي شنود که هر کدام براي حوايج خصوصي خود دعا مي کنند. حضرت مي فرمايند: شنيدي؟ حتي يک نفر از اين زايران نگفت که خدايا، فرج مهدي را برسان. براي اينکه خوانندگان گرامي با اوقات اجابت دعا واماکن آن بيشتر آشنا گرديد، به اين اوقات واماکن اشاره مي کنيم تا هر گاه دوستان حضرت وشيفتگان وصال در آن لحظات خاص ودر آن اماکن مقدسه قرار گرفتند، براي فرج امام زمان عليه السلام دعا کنند.

اوقات اجابت دعا

1 - سحر

2 - بعد از نمازهاي واجب

3 - بين الصلاتين

4 - بين الطلوعين

5 - هنگام آمدن باران

6 - هنگام وزيدن بادها

7 - هنگام شنيدن اذان

8 - هنگام رويت هلال

9 - در قنوت نماز وتر

10 - هنگام رويت کعبه

11 - هنگام غروب خورشيد

12 - ايام وليالي ماه مبارک رمضان

13- روز عرفه

14 - شب وروز جمعه

15 - هنگام صف آرايي لشکريان حق در مقابل باطل

16 - شب عيد فطر

17 - شب عيد قربان

18 - شب نيمه شعبان

19 - شب اول ماه رجب

20 - هنگامي که نيمي از خورشيد غروب کرده ونيم ديگرش در حال غروب کردن است، زيرا در روايت دارد که حضرت زهرا سلام الله عليها به غلامش مي فرمود: بالاي بلنديها وپشته ها برو، چون ديدي نصف قرص خورشيد از افق غروب کرده، به من اعلام کن تا دعا کنم.(17)

براي پيدا کردن اوقات ديگر اجابت دعا مي توانيد به کتابهاي دعا مانند مفاتيح الجنان وديگر کتب ادعيه مراجعه کنيد.

اماکن اجابت دعا

1 - مساجد

2 - حريم کعبه

3 - هنگام رويت کعبه

4 - مقام ابراهيم

5- رکن يماني

6 - بين مقام وميزاب

7 - چاه زمزم

8 - صفا ومروه

9 - ميزاب

10 - حجر اسماعيل

11 - حجر الاسود

12 - داخل بيت الله

13 - مني

14 - مشعر

15 - حرم النبي

16 - کربلا

17 - حرم مقدس ائمه معصومين عليهم السلام

18 - در بقع امامزادگان

19 - در مجالس ذکر فضايل اهل البيت عليهم السلام ودر هر مکاني که انسان احتمال بدهد معنويتي دارد، انسان بايد براي فرج آن بزرگوار دعا کند وبه ياد ولي عصر عليه السلام باشد، که فرموده اند: فرج من فرج شماست.

خلاصه آثار وفوايد دعا براي فرج آن بزرگوار

صاحب مکيال المکارم خلاصه آثار وفوايد وويژگيهايي را که بر دعا کردن براي تعجيل فرج مترتب است، بيان مي کند وما هم به جهت اينکه کتاب مکيال المکارم که به امر مطاع ولي عصر عليه السلام نوشته شده کتابي مبارک وپر خير است، مطالب آن را ذيلا نقل مي کنيم: دعا کننده براي فرج حضرت مشمول برکات زير مي گردد:

1 - اطاعت از امر مولايش کرده است، که فرموده اند: وبسيار دعا کنيد براي تعجيل فرج که فرج شما در آن است.

2 - اين دعا سبب زياد شدن نعمتها مي گردد.

3 - واظهار محبت قلبي است.

4 - ونشانه انتظار است.

5- وزنده کردن امر ائمه اطهار عليهم السلام است.

6 - ومايه ناراحتي شيطان لعين است.

7 - واداء قسمتي از حقوق آن حضرت است (که اداء حق هر صاحب حقي واجب ترين امور است).

9 - وتعظيم خداوند ودين خداوند است.

10 - حضرت صاحب الزمان عليه السلام در حق دعا کننده دعا مي کند.

11 - شفاعت آن حضرت در قيامت شامل حال او مي شود.

12 - وشفاعت پيامبر ان شاء الله شامل حال او مي شود.

13 - واين دعا امتثال امر الهي وطلب فضل وعنايت اوست.

14 - ومايه استجابت دعا مي شود.

15 - واداء اجر رسالت است.

16 - ومايه دفع بلاست.

17 - وسبب وسعت روزي است ان شاء الله.

18 - وباعث آمرزش گناهان مي شود.

19 - ودعا کننده مشرف به ديدار آن حضرت در بيداري يا خواب مي شود.

20 - ودر زمان ظهور آن حضرت به دنيا رجعت مي کند.

21 - واز برادران پيامبر صلي الله عليه وآله خواهد بود.

22 - وفرج مولاي ما حضرت صاحب الزمان عليه السلام زودتر واقع خواهد شد.

23 - وسبب پيروزي از پيغمبر وامامان - صلوات الله عليهم اجمعين - مي شود.

24 - ووفاي به عهد وپيمان الهي است.

25 - وآثار نيکي به والدين براي دعا کننده فرج حاصل مي گردد.

26- وفضيلت رعايت واداء امانت برايش حاصل مي شود.

27 - وسبب زياد شدن اشراف نور امام عليه السلام در دل او مي گردد.

28 - ودعا براي فرج موجب طولاني شدن عمرش خواهد شد ان شاء الله.

29 - وموفق به تعاون در کارهاي نيک وتقوا مي شود.

30 - وبه نصرت وياري خداوند وپيروزي بر دشمنان به کمک خداوند توفيق مي يابد.

خدا چگونه است

مزه رفیق بودن با خدا (5)

مزه رفیق بودن با خدا (5)

(( حکایتی از یک سرگذشت واقعی ))

شب عاشورا بود و در شهر با ماشین دنبال سوژه ای میگشت برای انجام گناه ...

اسمش رضا بود و در طول زندگیش از انجام هیچ گناهی دریغ نکرد!

هر گناهی که فکرش را کنی ...

به گفته خود بارها پدر و مادرش را کتک زد و دلشان را شکست ...

دختری رو دید که تک و تنها تو شب عاشورا روانه هیئت عزاداری بود

با ماشین کنارش ایستاد و با چهره ای آراسته اما فریبنده تعارف کرد؛ ( بفرمائید، می رسونمتون ... )




شب عاشورا بود و در شهر با ماشین دنبال سوژه ای میگشت برای انجام گناه.

اسمش رضا بود و در طول زندگیش از انجام هیچ گناهی دریغ نکرد!

هر گناهی که فکرش را کنی ...

به گفته خود بارها پدر و مادرش را کتک زد و دلشان را شکست ...

دختری رو دید که تک و تنها تو شب عاشورا روانه هیئت عزاداری بود

با ماشین کنارش ایستاد و با چهره ای آراسته اما فریبنده تعارف کرد؛ ( بفرمائید، می رسونمتون ... )

دختر سوار ماشین شد اما مقصدش هیئت عزاداری نبود، با تهدید دختر را وارد خانه خلوت نمود.

یک خانه خلوت با دختری از تبار هاشمیان و یک پسری که سر تا پایش در آتش هوس و شهوت شعله ور بود...

بدنهای دختر می لرزید و همواره گریه میکرد، پسر دوباره تقاضای شومش را مطرح کرد و آماده انجام گناه شد ...

سیده خانم لب گشود؛ ( آقا شب عاشوراست تو را به امام حسین بیا از انجام گناه منصرف شو ... )

اما رضا گفت: ( من اعتقادی به این حرفا ندارم، شب عاشورا چیه؟ امام حسین کیه؟ ...

دلم میخواد امشبه رو خوش باشم و به تو هم دستور میدم که هر چه زودتر مهیا شی ... )

دختر با گریه گفت: ( بیا یک امشبی رو از انجام گناه منصرف شو من قول میدم که  دعات کنم تا مادرم حضرت زهرا  گناهات رو ببخشه ... )

اما رضا باز اصرار بر گناه داشت؛ ( کدوم مادر کدوم زهرا؟! کی میخواین از این خرافات

بازیهاتون دست بردارین؟ من کسی رو به اسم حضرت زهرا نمی شناسم و هیچ اعتقادی هم به

اون که تو میگی ندارم... )

دل دختر شکست، بر قدرت تأثیر کلامش افزوده شد و با سوزی که از اعماق وجودش نشأت

میگرفت گفت:   ( بیا و یک امشبه رو دست بردار و نتیجه کارت رو ببین، من فرزند زهرام و

برات آبروی زهرا رو واسطه قرار میدم و اونوقت ببین که چگونه حسین فاطمه برات خودنمایی

میکنه، انجامش برای یکبار هیچ ضرری برات نداره )

 

رضا فکری کرد و بعد از مکثی کوتاه گفت: ( امشبه رو  بی خیال شدم اما نه بخاطر زهرا و

حسینی که تو میگی، بخاطر اینکه به تو بفهمونم که همه این حرفها خرافاتی بیش نیست ... )

دختر رو سوار بر ماشین کرد و اون رو تا دم هیئت عزاداری رسوند، دختر با دلی شکسته

همواره گریه میکرد و با حضرت زهرا /س/ نجواها داشت ...

دختر پیاده شد خواست بره اما برگشت دم پنجره ماشین و به جوون گفت: ( آی جوون اجرت

با مادرم حضرت زهرا، ایشالله خود مادرم جوابت رو بده و بعد با چشم گریون برگشت و رفت )

رضا هیچ حرفی نزد، دوباره برگشت به منزلش، در اتاق رو باز کرد ... تلویزیون را روشن کرد

... تلویزیون داشت پخش مستقیم کربلا گنبد طلای امام حسین رو نشون میداد ... اون پرچم

خوشگل و سرخ رو گنبد که با وزش باد تلألو میکرد ...

رضا تو تاریکی اتاق زانو بغل نشست، خیره به گنبد شده بود، در ذهن گفته های دختر رو مرور میکرد ...

جرقه ای در دل رضا ایجاد شد ... دل رضا شکست ... و ناخوداگاه اشک از چشمان رضا سرازیر

شده بود ...

حال عجیبی بود!! رضا گریه میکرد اما بدون اینکه علتش رو بدونه ...

تا به حال چنین حس و حالی رو تجربه نکرده بود ...

نیمه های شب بود، اونشب باران آرام می بارید ... انگار که دل آسمان هم شکسته بود ...

صدای کوبیدن در میومد ... رضا آرام آرام به سمت در رفت ... در رو باز کرد ... پدر و مادر

رضا بودند که از هیئت برگشته بودند ...

مادر با تعجب به چشمان سرخ رضا نگاهی کرد و گفت: ( رضا جان امشب کجا بودی مادر؟! ... )

رضا سرش پائین بود؛ ( جایی نرفته بودم، منزل بودم ... )

مادر با تعجب نگاهی به محیط منزل کرد: ( نمی دونم!! تو امشب یک کاری کردی!! آخه

منزلمون امشب بوی امام حسین میده ... ! رضا جان، مادر! چقدر امشب چهره ات روشن و زیبا

شده ... )

بغض گلوی رضا رو فشرد و بدون اینکه چیزی بگه از خونه شون زده بود بیرون ...

روانه هیئت محل شد ... رئیس هیئت تا رضا رو دید شناخت و با یک گرمی خاصی از رضا استقبال کرد ...

رضا فردای اونروزش زنجیری برداشت و به جمع زنجیر زنان پیوست ...

رئیس هیئت از اون خواست که میدون دار بشه ... اونروز رضا چنان زنجیری میزد و گریه

میکرد که تعجب و حیرت همه را بر می انگیخت ...

با گریه با خودش زمزمه ها داشت و میگفت: ( آنچنان زنجیری میزنم تا بدنم زیر زنجیر، سرخ و

کبود بشه تا کفاره همه گناهانم باشه ... همون گناهانی که به واسطه اون، زنجیر به صورت

مهدی فاطمه زدم ... هی گریه میکرد و زنجیر میزد ... )

گذشت تا اینکه روزی رئیس هیئت از رضا خواست که با اونها بره به کربلا ...

اما رضا گفت: ( کربلا اومدن پول میخواد و من پولی در بساطم نیست ... )

رئیس هیئت گفت: ( کسی ازت پولی نخواست، خودم تو رو می برم ... )

رضا وارد کربلا شد ...

تا چشمش به گنبد طلای امام حسین افتاد دیگر پاهاش سُست شده بود، آروم زانو زد و نشست و

با دلی شکسته و چشمانی اشک آلود میگفت: (خدایا دیر اومدم اما اومدم ... بحق امام حسین تو

ببخش رضا رو ... )

رضا بعد چند روز زیارت برگشت به منزل و از اون به بعد همه ساله به همراه هیئت رایگان برای

زیارت به کربلا میرفت ...

آره دیگه رضا عوض شده بود ... و ابهت و عظمت رضا زبانزد عام و خاص بود ...

روزی مادرش بهش گفت: ( رضا جان تا کی میخوای مجرد باشی، دوست دارم دومادیت رو

ببینم مادر ... )

اما رضا گفت: ( مادر، من دیگه به چشمام هیچ اعتمادی ندارم ... تو خودت برو بپسند من قبول

میکنم ... )

روز خواستگاری فرا رسید ... رضا با دسته گل و شیرینی وارد منزل دختر شد ...

با وقار و ادب نشست ... دقایق ساعت میگذشت ... درب اتاق باز شد و دختر با سینی چای وارد

شد ...

دختر به پدر و مادر رضا چای تعارف کرد ... رسید به خودِ رضا ... رضا یه نگاهی به دختر کرد و

عروس خانم هم یه نگاه به رضا ...

دختر با تعجب و وحشت خاصی سینی چای رو رها کرد و از اتاق خارج شده بود!! ...

به غیر از رضا و پدرش همگی رفتند تو اتاق دختر؛ ( چته دختر؟! این چکاری بود؟! چیزی شده

مگه؟! ... )

اما شدیداً دختر گریه میکرد!! ... همه تعجب کرده بودند!! ... خدایا چی شد؟!...

بعد از گذشت چند لحظه عروس خانم به حرف اومد؛ ( دیشبی حضرت زهرا /س/ تو خوابم

اومده بود ... دستش قاب عکسی بود و فرمود: چنین شخصی به خواستگاریت میاد، نکنه بهش

جواب رد بدی؟ ... )

آره؛ رضا رسیده بود به جایی که سرور زنان عالم برای او خواستگاری رفته بود!! ...

رضا جان مبارکت باشه ...

داستان راه بهشت

 حدیث قدسی؛

خداوند به پیامبرش فرمود: اگر روی گردانان از من می دانستند که من چگونه به آنان مشتاقم و در انتظار توبه و بازگشت آنانم هر آینه از شوق جان می سپردند     

و بندهای بدنشان از هم گسیخته می شد.


مردی با اسب و سگش در جاده ای راه می رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقه ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت.

گاهی مدت ها طول می کشد تا مرده ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.
پیاده روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی با سنگفرش طلا باز می شد و در وسط آن چشمه ای بود که آب زلالی از آن جاری بود.
رهگذر رو به مرد دروازه بان کرد و گفت: "روز بخیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟"
دروازه بان: "روز به خیر، اینجا بهشت است."
- "چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه ایم."
دروازه بان به چشمه اشاره کرد و گفت: "می توانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان می خواهد بنوشید."
- "اسب و سگم هم تشنه اند."
نگهبان: "واقعاً متأسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خیلی ناامید شد، چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. از نگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند، به مزرعه ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه ای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز می شد. مردی در زیر سایه درخت ها دراز کشیده بود و صورتش را با کلاهی پوشانده بود، احتمالاً خوابیده بود.
مسافر گفت: "روز بخیر!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خیلی تشنه ایم. من، اسبم و سگم.
مرد به جایی اشاره کرد و گفت: "میان آن سنگ ها چشمه ای است. هرقدر که می خواهید بنوشید."
مرد، اسب و سگ به کنار چشمه رفتند و تشنگی شان را فرو نشاندند. مسافر از مرد تشکر کرد.
مرد گفت: "هر وقت که دوست داشتید، می توانید برگردید."
مسافر پرسید: "فقط می خواهم بدانم نام اینجا چیست؟"
- "بهشت"
- "بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!"
- "آنجا بهشت نیست، دوزخ است."
مسافر حیران ماند: "باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می شود!"
- "کاملاً برعکس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می کنند. چون تمام آنهایی که حاضرند بهترین دوستانشان را ترک کنند، همانجا می مانند"

عمو پفکی .........داستانی از جبهه


پفک نمکی

این داستان واقعی مربوط به یك رزمنده ی دفاع مقدس بوده و از زبان ایشان گفته شده است و به قلم ایشان است و این داستان این است كه
عمو پفكی

تازه چشمانمان گرم خواب شده بود كه صدای بوق های ممتد ماشین عمو پفكی بلند شد و پشت بندش از بلندگوی قراضه و گوشخراشش مارش عملیات و صدای كلفتش گوشمان را خراش داد:

ای رزمندگان دلیر، بجنگید با كفّار! ای دلیر مردان، دمار از روزگار این دشمنان دین و مملكت در بیاورید و بفرستیدشان به بغداد ویرانه!

كریم از ته سنگر با دلخوری گفت: نخیر! بازم شروع شد!

فرشید گفت: الانه كه دوباره عراقیا مگسی بشن و هر چی توپ و خمپاره دارن بریزن سرِ مای بدبخت!

عمو پفكی هنوز رجز می خواند و شعار می داد و بوق می زد. آقامحسن كه مسئول دسته مان بود، گفت: هر كی شهرداره بره سهمیة پفك و اسمارتیزمان را بگیره!

دو ـ سه نفر خندیدند. با دلخوری بلند شدم و از سنگر رفتم بیرون. ماشین لكنته و درب و داغون عمو پفكی داشت نزدیك می شد. خودش پشت فرمان نشسته بود و مثل سبزی فروشِ محله مان كه همیشه در موتورِ سه چرخه اش می نشست و با بلندگو خانه دار و بچه دار را به خریدن سبزی و بادمجان و گوجه دعوت می كرد، میكروفن بلندگو را به دهان چسبانده و حین رانندگی رجز می خواند و از روی چاله چوله ها ماشین را رد می كرد. كار هر روزش بود. وسط ظهر تو ظلّ گرما كه حتی جك و جانورها به سوراخ لانه شان پناه می بردند تا ساعتی از نور شدید آفتاب استراحت كنند، ماشین اش را روشن می كرد و می آمد خط مقدم تا مثلاً به ما روحیه بدهد. چه روحیه دادنی!

انگار كه عراقی ها هم مثل ما به او حساس شده بودند. چون همین كه به خط می رسید باران گلوله و خمپاره را به طرف ما سرریز می كردند و ما تا دو ـ سه ساعت از سر و صدای انفجار و هجوم خاك به سنگر، خواب و خوراك ازمان گرفته می شد.

نمی دانم اسمش كلبعلی بود یا حاج علی، اما ما عمو پفكی صداش می كردیم. رسید دم سنگر. نكرد میكروفن را از دهانش دور كند. انگاری من كَر مادرزاد هستم و نمی شنوم. صداش از تو بلندگو پخش شد كه: سلام بر تو رزمنده غیور كه دست از جان شسته ای و به جبهه آمده ای. شیرِ مادر حلالت. درود بر تو باد!

زدم به شیشه و علامت دادم شیشه را پایین بكشد. شیشه را پایین كشید. گفتم: عراقی ها هم فهمیدند كه من شیر خشكی نیستم و شیر ننه ام را خورده ام. بچه ها خسته ان. سهمیه مان را بده و برو جای دیگه ثواب جمع كن.

مثل همیشه بهش برنخورد. صدای خنده اش از بلندگو پخش شد و گفت: احسنت بر شما رزمندگان كه این قدر روحیه دارید. بگیر عموجان، نوش جانتان!

و چند بسته پفك نمكی و اسمارتیز و آدامس خروس نشان ریخت تو بغلم و چند تا بوق زد و بعد در حالی كه یك سرود حماسی از بلندگو پخش می كرد، گازِ ماشین را گرفت و خاك را بلند كرد و ریخت تو حلقم!

عراقی ها هم دست به كار شدند و با چند خمپاره شصت او را بدرقه كردند. رفتم تو سنگر. اكثر بچه ها خروپف می كردند. خوابم می آمد. دراز كشیدم و یك پفك نمكی باز كردم و شروع كردم به خوردن. فرشید اعتراض كرد: خرت و خرت نكن خوابم میاد!

پفك را كنار گذاشتم و خوابیدم.

همان شب دستور رسید كه باید به سرعت خط را تخلیه كنیم و سی صد ـ چهارصدمتر عقب تر، پشت یك دژ جاگیر بشویم. شبانه باروبندیلمان را جمع كردیم و یاعلی مدد. عراقی ها خواب بودند كه ما به عقب رسیدیم.

بعد از نماز صبح كه برای نگهبانی بالای دژ رفتم، دیدم كه عراقی ها حمله كرده اند و خط قبلی را گرفته اند. تو دلم حسابی به ریش شان خندیدم. چون غیر از سنگر خرابه و كلی آت و آشغال چیزی نصیب شان نشده بود. دیگر یاد عمو پفكی بیچاره نبودم.

دم ظهر بود كه صدای ضعیفی از دور آمد: ای رزمندگان مسلمان، ای سلحشوران ای فرزندان...

یكهو آقامحسن از جا پرید و داد زد: ای وای عمو پفكی!

فرشید خواب آلود گفت: نگران نباش، داره میاد!

ـ چی میگی، اون بنده خدا نمی دونه ما خط را تخلیه كرده ایم!

برای لحظه ای در سنگر سكوتی سنگین حكمفرما شد. لحظه ای بعد همه با هم پابرهنه و پوتین پاشنه خواب از سنگر زدیم بیرون و پریدیم بالای دژ. ماشین عمو پفكی را دیدم كه داشت به خط سابق نزدیك می شد و صدایش می آمد: بیایید كه عموجان آمده. ای رزمندگان مسلمان...

همگی شروع كردیم به داد و هوار كردن كه او را متوجه خطری كه به سویش می رفت، بكنیم. اما پیرمرد بیچاره شاد و شنگول شعار می داد و مارش حمله پخش می كرد و راست شكم به طرف عراقی ها می رفت! عراقی های بدمصب كه فهمیده بودند شكار دارد خودش به تله نزدیك می شود بی سر و صدا منتظرش بودند!

فرشید سلاحش را هوایی شلیك كرد. من هم تیر هوایی زدم. اما عمو پفكی انگار تو باغ نبود. هنوز صدایش می آمد:

ـ ای جان نثاران، ای رزمندگان شجاع... اِ اینجا چه خبره! ای وای عراقی، كمك، كمك!

و این آخرین كلماتی بود كه ما شنیدیم. چون لحظاتی بعد عراقی ها عمو پفكی را اسیر كردند و ماشین اش را مصادره.

دمغ به سنگر برگشتیم. تا چند دقیقه ساكت بودیم. یكهو كریم پقی زد زیر خنده. بعد از او فرشید خندید و بعد یكی دیگر و سرانجام تمام افراد دست بر شكم قاه قاه می خندیدند. فرشید كه از فرط خنده اشك از چشمانش راه افتاده بود گفت: فكر كنم عراقیا بیشتر از ما از دستش عاصی شده بودند. حالا هم براش آهنگ عربی گذاشتن و جلوش می رقصن تا انتقام بگیرن.

كریم گفت: حیف از پفك نمكی و اسمارتیزها. الان عراقیا دارند كوفت می كنن.

آقامحسن گفت: عمو پفكی هم وارد لیست اسیران جنگی شد!

۸ نکته برای داشتن یک زندگی خوب

   ۸ نکته برای داشتن یک زندگی خوب

               

 

۱)صبح ها که از خواب بیدار میشوید،دستگاه عیب سنج و ایرادگیر وجودتان را

از کار بیندازید.

۲)در معادلات زندگی هیچ گاه منفی فکر نکنید.

۳)هیچگاه در گره زدن طناب پاره شده دوستی تعلل به خرج ندهید.

۴)انتن های ذهنتان را تنها به سوی ایستگاه هایی تنظیم کنید که شبانه روز

امواج مثبت پخش می کند.

۵)دلتان را تبدیل به اقیانوسی ارام نمایید نه یک مرداب ناچیز.

۶)سعی کنید قلبی مقاوم داشته باشید،قلبی که مقابل گرم و سرد حوادث

و ضربه های عاطفی همچون ظروف چینی با اندک ضربه ای خرد نشود.

۷)تجربه های تلخ و شیرین زندگی را درس فهمیدنی بدانید و نه حفظ

کردنی.

۸)همواره مصمم باشید تا با استفاده از جلا دهنده هایی همچون دعا و

نیایش روح و روانتان را پاکی و طراوت بخشید.

                                                         

یه شعر خوشگل خلقت انسان

خدا ، روح ، انسان
سالها پیش از این

 

زیر یک سنگ

 

در گوشه ای از زمین

 

من فقط یک کمی خاک بودم

 

همین!

 

یک کمی خاک

 

که دعایش

 

دیدن آخرین پله ی آسمان بود

 

آرزویش همیشه

 

پر زدن تا ته کهکشان بود

 

خاک هر شب دعا کرد

 

از ته دل خدا را صدا کرد

 

یک شب آخر دعایش اثر کرد

 

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

 

و خدا تکه ای خاک برداشت

 

آسمان را در آن کاشت

 

خاک را توی دستان خود ورز داد

 

روح خود را به او قرض داد

 

خاک توی دست خدا نور شد

 

پر گرفت از زمین دور شد

 

راستی، من همان خاک خوشبخت

 

من همان نور هستم

 

پس چرا گاهی اوقات

 

این همه از خدا دور هستم؟؟؟

 

رنگ خودتون رابشناسید روان شناسی رنگها

طبق گفته روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگ ها هستیم و واقعیتمان را با رنگ ها نشان می دهیم.برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد که می تواند بر زندگیش تاثیر گذار باشد.اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و می توانید راز شخصیتی خودتان را از لابلای آن پیدا کنید می تواند بسیار جالب باشد،پس به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید:

 

 

الف س ج ش ۱ قرمز
ب ک ث ت ۲ نارنجی
ض ص ل ی ۳ زرد
ژ د م و ۴ سبز
ظ ط ن چ ۵ آبی
- ف خ ح ۶ نیلی
- غ پ ع ۷ بنفش
- ه ق ز ۸ صورتی
- گ ذ ر ۹ طلایی

 

برای آشنایی بیشتر شما با چگونگی موضوع مثالی می زنیم:

نام و نام خانوادگی تان را روی برگه ای بنویسید تا بر اساس حروف و اعداد ذکر شده برای آنها در جدول بالا،به رنگ مربوطه دست یابید.

مثال:مهدی قاسمیان

م ۴ ه ۸ د ۴ ی ۳ ق ۸ الف ۱ س ۱ م ۴ ی ۳ الف ۱ ن ۵

حالا  اعداد را جمع می کنیم:

۵+۱+۳+۴+۱+۱+۸+۳+۴+۸+۴=۴۲

مجددا این دو عدد را با هم جمع می کنیم:۴+۲=۶.عدد ۶،رنگ نیلی است.

اگر عدد به دست آمده از ۹ بیشتر بود،مجددا آن دو عدد را با هم جمع کنید.حلا می توانید مشخصات خودتان را بخوانید.

صورتی

دارای قدرت جسمی بالایی هستید.به خاطر اراده ی بالایی که دارید می توانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید.با مسئولیت ها به راحتی کنار میآیید و می توانید دیگران را در حل مشکلاتشان راهنمایی کنید.از نظر عاطفی فردی قوی و عمیق هستید.صمیمیت بیش از اندازه با دیگران برایتان سخت است.

قرمز

بسیار جاه طلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن است از دیگران نیز مایه بگذارید.قرمز رنگ حیات و جسارت است.همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید.بسیار خونگرم هستید و به سادگی تحریک می شوید.ممکن است در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخم هایتان در هم رفته و به لاک خود فرو بروید.باید سعی کنید که از انرژی فوق العاده تان در جهت مثبت استفاده کنید.

زرد

بسیار تیز هوش هستید.شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید.هرگز در ابراز آنچه می خواهید بر زبان بیاورید،کم نمی آورید.به خاطر زنده دلی،ابتکار و مستعد بودنتان،در برقراری ارتباطی خوب با دیگران،همیشه دور و برتان پر از دوستان مختلف خواهد بود.با وجودی که روحیه ی بسیار شادی دارید،هرگز احساس رضایت نخواهید کرد،مگر اینکه شادی هایتان را با دیگران تقسیم کنید.تنها ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازه تان است که گاهی شما را در خد غرق می کند.اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر هدایت کنید،در آخر خواهید دید بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کرده اید،ناتمام مانده اند.

طلایی:

در هر چیزی،فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شما را برآورده کند.از طرف دیگر،رفتار و کلامتان چنان جذابیتی دارد که به ندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفته تان نشود!دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است.به هر چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید.می توانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید.شرایط منفی را می توانید به بهترین موفقیت ها تبدیل کنید.

نیلی:

زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد.با عشق و علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید،می توانید توان و شادی فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید.علاوه بر روحیه و شخصیت نوع دوست و انسان پروری که دارید،از یک حس ششم بسیار قوی برخوردارید که از این طریق نیز می توانید به راحتی از مشکلات مردم با خبر شوید.

سبز:

برای شما خیلی مهم است که برنامه ی روزانه داشته باشید.نظم و انضباط برای شما اهمیت ویژه ای دارد.به ندرت ممکن است زندگیتان آشفته و بی هدف باشد.دیگران اغلب برای گرفتن راهنمایی های جدی نزد شما می آیند.برای حل شما مشکلات دیگران به شدت حرص می خورید.تکامل شخصیتی برایتان بسیار حائز اهمیت است و برای وسعت بخشیدن به دانش خود هرگز از آموختن دست بر نمی دارید.ترجیح می دهید به جای از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن،روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید.

بنفش:

 عاشق کندوکاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به همین دلیل،عشق به علوم ماورا الطبیعه در شما به حد کافی رشد کرده است.این باعث شده به رشته هایی چون فلسفه روی آورید.هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نمی کنید مگر آنکه خودتان شخصا آن را تجربه کرده باشید.برای حل مشکلات نیز راه حل را در درون خود می جویید.عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با دیگران کمی برایتان مشکل است.

آبی:

به احتمال قوی،دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی می دانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توجه هستید.آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمی توانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم می شود و یا زیر نظر قرار دارید.اگر این همه دنبال تنوع هستید،به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت دارید و برای همین زندگی با تمام مشکلات و سختی هایش برای شما ارزشی فوق العاده دارد.

نارنجی:

شوخ طبعی و بذله گویی به خصوصی را که به ارث برده اید،باعث شده محبوب دیگران باشید.دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت می گیرند.سعی می کنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن ببینید و با بذله گویی خاص خود،محیط را برای انجام کاری مثبت فراهم سازید.آماده ی کمک به دیگران هستید.رنگین کمان زندگیتان را دوست دارید و تلاش دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر نمایید.

360دانش اموز عضو کمیته حجاب


جعفر پورمند، معاون پرورشی اداره كل آموزش و پرورش استان گيلان اظهار كرد: در راستای اجرای مصوبه ۴۲۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی جهت ارائه راهكارهای گسترش فرهنگ صحيح عفاف و حجاب، ۲۱ وظيفه برای آموزش و پرورش درنظر گرفته شده است.


وی تصريح كرد: آموزش و پرورش استان جهت اجرای ۲۱ وظيفه محول شده در دو بخش درون سازمانی و برون سازمانی برنامه‌های گسترده‌ای را برنامه‌ريزی كرده است.


معاون پرورشی اداره كل آموزش و پرورش استان گيلان گردهمايی تشكل‌های دانش‌آموزی و هم‌افزايی بين تشكل‌ها را يكی از اساسی‌ترين برنامه‌های اين سازمان برشمرد و گفت: از اين پس بسياری از برنامه‌ها توسط تشكل‌های دانش‌آموزی در مدارس اجرا خواهد شد.


پورمند با بيان اينكه ۳۶۰ دانش‌آموز گيلانی عضو كميته عفاف و حجاب در استان هستند، گفت: اين دانش آموزان راهكارهای گسترش فرهنگ درست عفاف و حجاب را مورد بررسی قرار می‌دهند.


وی تشويق دانش‌آموزان بسيجی برای حضور در اردوی راهيان نور را يكی ديگر از برنامه‌های محوری آموزش و پرورش خواند و گفت: ۱۲ هزار دانش‌آموز در سال گذشته از استان گيلان به مناطق جنگی جنوب و شمال غرب كشور اعزام شدند.


معاون پرورشی اداره كل آموزش و پرورش استان گيلان همچنين از دادن كمك هزينه سفر به عتبات عاليات به ۲۴۰ دانش‌آموز گيلانی خبر داد.


پورمند با بيان اينكه طرح مهارت زندگی، حول محور عفاف و حجاب اجرا می‌شود، گفت: گفتمان‌ها و نشست‌های سياسی در طول سال يكی ديگر از برنامه های محوری بحث عفاف و حجاب است.

دوستی در جاده شیطان



یک جرم شناس با بیان اینکه دوستی های خیابانی عامل وقوع جرائم خشن در جامعه است، گفت: قتل، آدم ربایی، اخاذی و تجاوز به عنف از جمله جرائمی است که در دوستی های خیابانی شکل می گیرد.

کافی است نگاهی به صفحات حوادث روزنامه های صبح و عصر بیندازیم تا با هجومی از اخبار حوادث مرگباری که در گوشه کنار کشور می افتد، روبرو شویم. از قتل و تجاوز گرفته تا دزدی و آدم ربایی و خیانت. این بزه ها از عوامل متفاوتی نشات می گیرند که یکی از این عوامل دوستی های خیابانی است که در ابتدا به بهانه ازدواج اتفاق می افتد اما در بیشتر موارد نه تنها به ازدواج ختم نمی شود بلکه پایانی جز فاجعه در پی نخواهد داشت. پس بهتر است به جای فریب دادن خودمان و جامعه از راه خرد و آگاهی به این روابط جهت دهیم نه این كه تصور كنیم با كنار گذاشتن این بحث یا پیش كشیدن احكام مذهبی كه ما را از برقراری هرگونه رابطه ای منع می كند، چنین مشكلاتی بخودیخود حل خواهند شد.


دختران قربانی می شوند
دوستی های خیابانی معمولا از سنین مدرسه شروع می شود و دختران و پسران با ورود به سنین بلوغ و نوجوانی، دوستی با هم سالان غیر هم جنس خود را تجربه می کنند. البته در مواردی هم دختران با پسرانی بزرگتر از خود طرح دوستی می ریزند که در چنین شرایطی میزان آسیب زایی این روابط افزایش پیدا می کند. نوجوانان در این سنین به دلیل درک محدودی که از زندگی و خطرات پیش رو دارند در معرض خطرات بسیاری قرار می گیرند که گاه تمام آینده و زندگیشان را تباه می کند. در جامعه بسته كنونی و با وجود انواع مختلف مشكلات اجتماعی افراد زیادی هستند که در صدداند از راه دوستی پوششی بر مشكلات جنسی خویش بگذارند.به این مناسبت این افراد با شخصی طرح دوستی ریخته و چون ناچارند این فرد را رام خواسته های خود كنند به او پیشنهاد ازدواج می دهند.اما با گذشت زمان همه چیز را انكار می كنند.غافل از اینكه فرد مقابل ناچار است تجربه یك شكست بزرگ را در زندگی تحمل كند. و متاسفانه در جامعه ما این موضوع باب شده و اینجاست كه كلمه ارتباط را در اذهان عمومی زشت و منفور می كند. در نهایت هم این دختران هستند که همواره قربانی این روابط شوم می شوند و آینده شان را فدای لحظه ای غفلت می کنند.

دوستی هایی که به همه چیز ختم می شوند جز ازدواج!
معمولا آغاز روابط میان دختر و پسر با پیشنهاد پسران برای آشنایی بیشتر و سرانجام ازدواج اتفاق می افتد. در این میان دختران هم با ساده لوحی این پیشنهاد دروغین را قبول می کنند در میانه های راه به دلیل وابستگی عاطفی که برایشان پیش می آید با اعتماد بی جا یا از سوی پسران مورد تجاوز قرارمی گیرند یا خود تن به خواسته نامشروع آنها می دهند و عفت و پاکی که مهم ترین ارزش وجودیشان است را از دست می دهند. از سویی اگر طرف مقابلشان تن به ازدواج ندهد که در بیشتر موارد نمی دهد، دختر در خطر یک زندگی بی بند و بار غیر اخلاقی قرار می گیرد و آینده خود را تنها برای یک رابطه خیابانی، تباه می کند.

این نظام آموزش و پرورش و اولیای مدرسه هستند که باید با نشان دادن خطرات این دوستی ها دانش آموزان را در مقابل خطر آنها مصون نگه دارند. البته اولیای مدرسه باید در نظر داشته باشند که این آگاهی بخشی به معنای برخورد های سلبی در مقابل خطاهای دانش آموزان نیست

دختران نمی دانند پسران به خاطر هوس دوست می شوند
متاسفانه یکی از مهم ترین دلایلی که باعث ایجاد دوستی های خیابانی و در ادامه فجایع و بزه های مختلف می شود این است که دختران نمی دانند پسران تنها برای هوسبازی است که وارد این روابط دوستی می شوند و همین پسرها زمانی که تصمیم به ازدواج می گیرند، از خانواده هایشان می خواهند که دختری که مورد پسندشان است از فامیل و دوست و آشنا انتخاب کند که حتی الامکان آفتاب و مهتاب هم ندیده باشند. این ساده لوحی برخی از دختران است باعث می شود فریب حرف های رنگارنگ برخی از پسران را بخورند و تن به روابطی بدهند که عاقبتی جز پشیمانی ندارد.


اولیای مدرسه باید نوجوانان و جوانان را آگاه کنند
از آنجا که آغاز روابط دوستی میان دختران و پسران سنین نوجوان و زمانی تحصیل در مدارس است، این نظام آموزش و پرورش و اولیای مدرسه هستند که باید با نشان دادن خطرات این دوستی ها دانش آموزان را در مقابل خطر آنها مصون نگه دارند. البته اولیای مدرسه باید در نظر داشته باشند که این آگاهی بخشی به معنای برخورد های سلبی در مقابل خطاهای دانش آموزان نیست.

به عنوان مثال رویه ای که سال ها ناظم های مدارس به خصوص مدارس دخترانه در پیش گرفته اند این است که زمانی که از روابط دانش آموز دختری با جنس مخالف آگاه می شوند به اطلاع والدین دانش آموز می رسانند تا با روش های تنبیهی او را از این مسیر متوقف کنند. در حالی که باید پذیرفت این نوجوانان با این روش سلب اعتماد شده و یاد می گیرند در هیچ زمانی از مشاور و یا کادر آموزشی کمک نگیرند.

در این میان دختران هم با ساده لوحی این پیشنهاد دروغین را قبول می کنند در میانه های راه به دلیل وابستگی عاطفی که برایشان پیش می آید با اعتماد بی جا یا از سوی پسران مورد تجاوز قرارمی گیرند یا خود تن به خواسته نامشروع آنها می دهند و عفت و پاکی که مهم ترین ارزش وجودیشان است را از دست می دهند

رسانه باید نقش آگاهی بخشی داشته باشد
از سوی دیگر رسانه به خصوص رسانه ملی در خصوص آگاهی بخشی نوجوانان و جوانان از پیامدهای دوستی های خیابانی بسیار تاثیر گذار است. متاسافانه در دهه های اخیر به دلیل ممیزی ها شدید، تلویزیون نتوانسته آن طور که باید وارد بحث دوستی های خیابانی بشود و به طور صریح پیامدهای جبران نشدنی این روابط را به نوجوانان و جوانان به خصوص دختران گوشزد کند. در موارد محدودی هم تلویزیون به این مسائل پرداخته معمولا شاهد اعتراضاتی بوده است. اما مدیران رسانه ملی باید بیش از پیش به صورت صریح به عواقب روابط و دوستی های خیابانی اشاره کنند و در قالب سریال ها برنامه مستند جوانان را از خطراتی که تهدیدشان می کند، آگاه سازند.

عجیب اینکه ماهمه نشسته ایم وحرف تکراری میزنیم میگوییم مسئولین.  مامیگوئیم دست مانیست ....مسئولین هم به خاطر گستردگی مشکل ونداشتن نیرو نمیدانند چه کنند پس بهتراست من وشما ازشهر ومنطقه وخانواده خود شروع کنیم وبعدازچند وقت نتیجه گسترده ان راخواهیم دید

زمانه بهانه گذشته الان زمان کار وتلاش است

پس یاعلی بسم الله

معضل جدید مدارس دخترانه!



جام کشکول؛ تهران امروز نوشت: این روزها اعداد و ارقامی که پژوهشگران منتشر می کنند نشان از تغییرات اساسی دارد. ۷۰ درصد دختران سیگاری در کلانشهرها، در ابتدا هفته‌ای یک تا دوبار قلیان می‌کشیده اند و ۶۰ درصد از دختران سیگاری ۱۳ تا ۱۵ ساله، مصرف سیگار را در خارج از خانه آغاز کرده اند.

 

وقتی سیگار، پنج‌برابر مردان به زنان آسیب می رساند؛ تجربه دود کردن سیگار توسط ۲۰ درصد دانش آموزان دختر در کشور، آماری تکان دهنده است! تا‌همین یکی، دو نسل پیش، دخانیات که هیچ، حتی اگر سونامی اعتیاد هم مردان خانواده را فرا می گرفت، زنان با دوری کردن از مواد اعتیادآور، بنیان خانواده را حفظ می کردند.

 

اما این روزها اعداد و ارقامی که پژوهشگران منتشر می‌کنند نشان از تغییرات اساسی در خانواده ایرانی در نسل‌های آینده دارد. ۷۰‌درصد دختران سیگاری در کلانشهرها، در ابتدا هفته‌ای یک تا دوبار قلیان می‌کشیده اند و ۶۰ درصد از دختران سیگاری ۱۳ تا ۱۵ ساله، مصرف سیگار را در خارج از خانه آغاز کرده اند. به گفته دکتر مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی:«پایین بودن نشاط اجتماعی یکی از ارکان اصلی گرایش دختران به دخانیات است.» نتایج یک پژوهش نشان می دهد که مصرف سیگار و قلیان در بین دختران ایرانی ۱۵ تا ۲۰ ساله تا ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده و مصرف دخانیات برای دختران ۱۳ تا ۱۵ ساله، ۱۰ درصد افزایش داشته است. این آمار را دکتر ابهری به تهران امروز اعلام کرده است. افزایش دختران دانش آموز سیگاری سبب شده تا بازهم انگشت اتهام کارشناسان به سوی مسئولان آموزش و پرورش نشانه رود. از اعتیاد دانش‌آموزان و شیوع عرفان‌های کاذب گرفته تا دوستی‌های خیابانی دانش‌آموزان، در سال‌های گذشته مسئولان وزارت آموزش و پرورش همه آسیب‌هایی که به مدارس کشیده شده را تکذیب کرده‌اند. با این همه این بار راه بر تکذیب بسته است. کافی است سری به سفره‌خانه‌های سنتی بزنید و جمع های دختران جوان و نوجوان را ببینید که گرد قلیانی نشسته اند و شلنگ آن را دست به دست می کنند.

 

چند پله پایین تر از شهر

صدای قل قل آب همه سفره‌خانه را پر کرده و اسانس‌های مختلف قلیان‌های میوه‌ای مشام را. پنج دختر جوان دور هم نشسته‌اند و قلیان می‌کشند. در این میان دو تا از آنها هم هر چند دقیقه سیگاری روشن می کنند و پک می زنند. مهراوه یکی از آنهاست که در سال دوم دانشگاه تحصیل می‌کند. او که صورتش را زیر کرمی برنزه پنهان کرده ، می‌گوید که سیگار کشیدن را از دبیرستان آغاز کرده است:«اوایل دو،سه هفته یه بار با بچه ها می‌رفتیم قلیون می‌کشیدیم. اما دانشگاه که آمدم یه دوست سیگاری داشتم. اول از یک نخ شروع کردم اما حالا هر روز حداقل سه نخ می‌کشم.» جلوی دوستانش تاکید می‌کند که از سیگار کشیدن لذت می برد اما بیرون سفره‌خانه در جواب من که از بدی‌های سیگار می پرسم، آرام می‌گوید:«احساس می‌کنم پوستم داره خراب می‌شه، دیگه مثل قبل شفاف نیست.»

 

کتر ابهری دراین باره معتقد است که «کار از برگزاری همایش، فراخوان مقاله و گفت و گوها گذشته است! باید حرکتی جدی کرد!» او به تهران امروز می گوید:«جای خالی آموزش مهارت های زندگی در میان دروس دانش آموزان کاملا مشهود است. به نظر می رسد آموزش و پرورشی ها برای فراهم کردن امکان مشاوره برای دانش آموزان هم قصور کرده اند. هر ۱۵ دانش آموز در ایران، در هفته تنها یک ساعت مشاوره دارند که با یک ضرب و تقسیم ساده می شود ۴ دقیقه برای هر دانش آموز!» دکتر ابهری ادامه می دهد:«نیازمند آن هستیم که آموزش و پرورش به جای دروسی که فایده ای برای زندگی مادی و معنوی فرزندان این مرز و بوم ندارد، مهارت های زندگی را به آنها آموزش دهد به ویژه « نه» گفتن به درخواست های غیر معقول را. دانش آموزان باید بیان مشکلاتشان را به پدر و مادر یاد بگیرند. در انتخاب دوستان دقت کنند و از همسالان نامتعادل فاصله بگیرند. خب چه نهادی باید این موضوعات را به دختران دانش آموز آموزش بدهد؟ این وزارت آموزش و پرورش است که باید برای موضوعاتی با این اهمیت برنامه‌ریزی کند و حتی تدریس مهارت های زندگی را از دبستان آغاز کند.»

 

او البته نقش خانواده ها را هم پررنگ می داند:«خانواده و رسانه ملی هم در درجات بعدی اهمیت بسزایی دارند. تغییر سبک زندگی موضوعی است که به طور جدی توسط ناتوی فرهنگی دنبال می‌شود. به نظر می رسد تا حدودی به این هدف هم نزدیک شده اند. وقتی در برخی سفره خانه‌های سنتی دختران جوان به همراه خانواده ها حضور پیدا کرده و در حضور پدر و مادر قلیان می کشند این امر مصداق بارز تغییر هنجارها و الگوهای رفتاری است.» اما این همه ماجرا نیست. دکتر ابهری تمسخر و طعنه را دو ابزار فشار برای دختران جوان می داند که در فقدان توجه والدین، ضعف اهرم های کنترل و بروز فاصله عاطفی بین اعضای خانواده، نوجوان را به سمت استعمال دخانیات سوق می دهد.

 

مادران سیگاری، فرزندان ناقص

سیگاری ها در کشور هر ساله حدود یک هزار و۷۵۰ میلیارد تومان را دود می کنند و پس از ریه های خود، به هوا می فرستند. اما سالانه برای درمان بیماری های ناشی از دود کردن همین سیگارها، معادل دو هزار و ۵۴۰ میلیارد تومان هزینه می شود تا سرطان های ریه و بیماری های قلبی و عروقی که سوغات مصرف سیگار هستند، درمان شوند.

 

«افزایش آمار بستری جنین در بدو تولد نیز یکی‌از عوارض سیگار کشیدن مادران است و حتی می تواند مرگ جنین را به همراه داشته باشد!» این را یک پزشک متخصص زنان و زایمان می گوید. دکتر شراره صدری نائینی پزشک متخصص زنان و زایمان درباره خطراتی که مصرف مواد دخانی برای دختران جوان به ارمغان می‌آورد، به تهران امروز می‌گوید: «وجود نیکوتین که ماده ای سمی است، احتمال ابتلا به انواع سرطان‌های مجاری تنفسی و گوارشی را افزایش می دهد. برای مثال احتمال ابتلا به سرطان حلق، سرطان حنجره،‌ سرطان نای و سرطان ریه در افراد سیگاری تا ۱۰برابر افزایش می‌یابد.»به گفته او «از آنجا که دختران امروز، مادران فردای این جامعه هستند،‌وجود نیکوتین در بدن مادر به عنوان یک ناهنجاری برای جنین محسوب می‌شود.» او معتقد است:«این خطر حتی برای جنین مادرانی که در معرض دود سیگار دیگران هم قرار دارند وجود دارد. استنشاق دود سیگار چه به طور مستقیم و چه غیر مستقیم سبب ناهنجاری‌های رفتاری در جنین، اختلال رشد جنین و اختلالات تکاملی می‌شود.»

 

دکتر ابهری نیز در این زمینه می گوید:«آسیب های نیکوتین بر بدن از نظر علمی ثابت شده است. نیکوتین سیستم اعصاب را تخریب می‌کند. زردی و خشکی پوست، کبودی لب ها، مشکلات تنفسی و ریوی، زردی و خرابی دندان ها، بی اشتهایی و دلهره و اضطراب از سایر عوارض سیگار به جز ابتلا به انواع سرطان هاست.»

 

سیگار دامن زنان منطقه را گرفته

«مصرف سیگار و قلیان در بین دختران نوجوان و جوان به سرعت رو به افزایش است و اختلاف وضعیت پسران و دختران در زمینه استعمال سیگار کاهش یافته است.» این‌ها را خدیجه محصلی کارشناس مسئول دخانیات وزارت بهداشت می گوید. به گفته او « طبق نتایج بررسی جهانی وضعیت استعمال دخانیات در بین نوجوانان، مصرف دخانیات در بین دختران ۱۵ ـ ۱۳ سال در دنیا در حال افزایش است و اختلاف میزان مصرف در بین دختران و پسران کاهش یافته است.به طوری که در بعضی از کشورها دختران بیشتر از پسران دخانیات مصرف می‌کنند.» محصلی ادامه می دهد:«در منطقه مدیترانه شرقی میزان مصرف دخانیات در بین دختران در مدارس رو به افزایش است و به میزان ۱۹٫۵ درصد در جمهوری اسلامی ایران، ۲۲٫۴ درصد در سومالی، ۲۶٫۸ درصد در سوریه، ۲۷٫۷ درصد در فلسطین و ۵۴٫۱ درصد در لبنان رسیده و در بعضی از کشورهای منطقه نیز مانند نتایج حاصل از تحقیقات جهانی اختلاف میزان مصرف دخانیات در بین دختران و پسران در حال کاهش است.» او می گوید:«مصرف سایر محصولات دخانی به جز سیگار از قبیل قلیان، تنباکوی بدون دود، در بین دختران در منطقه مدیترانه شرقی(۹درصد) دومین رتبه را در مقایسه با این میزان در دنیا به خود اختصاص داده است به طوری که مصرف این محصولات به میزان ۳۰ درصد در لیبی و ۲۰ درصد در اردن، سوریه و فلسطین رسیده است.»

 

سال گذشته بود که مرضیه وحید دستجردی با هشدار درباره خطرناک تر بودن قلیان نسبت به سیگار، زنان را از استعمال تفریحی قلیان حذر داده و گفته بود:« استعمال سیگار و قلیان در بین زنان و دختران ایرانی روندی رو به افزایش را در پیش گرفته است. شمار زنان مصرف کننده مواد دخانی در سال ۸۳، ۸/ ۰ درصد بود و هم‌اکنون بیش از یک درصد است. به این ترتیب و با این روند ‌قطعا در آینده تعداد زنان مصرف کننده مواد دخانی بیشتر می‌شود.» آمارها می گویند سیگار روزانه جان ۲۰۰ ایرانی را می‌گیرد. اما انگار هشدارها تاکنون بازدارنده نبوده است چرا که هر روز ۱۰ میلیون نفر ایرانی، ۴ میلیارد تومان را دود می‌کنند تا کشور هر روز به اندازه سقوط یک هواپیما تلفات بدهد. اعداد و ارقام جدید نشان می دهد که بخش قابل توجهی از سیگاری ها را نیز دختران جوان و زنان تشکیل می دهند.

دکتر مجانی ویزیت رایگان فوق تخصص انواع بیماریها

سلام 

ایاشما هم ازدردهای شایعی مثل کمر درد یاپوکی استخوان رنج میبرید

ایاشما هم دچارافسردگی شدید یااینقدر مشکلات زیاده که ناراحتی شدید دارید؟؟

برو به ادامه مطالب وبه راحتی خودت رادرمان کن 

ویزیت این دکتر 7صلوات برای امام زمانمان است             

     یامن اسمه دواوذکره شفا

ادامه نوشته

نمازمان راکاملتر ودقیق بخوانیم   مستحبات نماز

آداب نماز1 - استفاده از انگشتر عقيق (175).
2 - پوشيدن لباس پاكيزه (176).
3 - شانه كردن موها(177).
4 - مسواك كردن قبل از نماز.
5 - خود را براى نماز خوشبو نمودن (178).
6 - خواندن نماز در اول وقت ؛ هر چه به اول وقت نزديكتر باشد، بهتر است ، مگر آنكه تاءخير آن از جهاتى بهتر باشد؛ مثلا صبر كند، تا نماز را به جماعت بخواند(179).
7 - خواندن نماز به جماعت .
8 - گفتن اذان و اقامه به گونه اى كه بين اذان و اقامه به اندازه يك سجده فاصله بيندازد و دعاهاى وارده را بخواند(180).
9 - همراه داشتن عمامه با تحت الحنك در نماز(181).
10 - پوشيدن لباس سفيد و عبا براى نماز(182).
مستحبات و مكروهات اذان و اقامه1 - بلند كردن صدا در اذان و اقامه براى مرد مستحب است ؛ به گونه اى كه بلندى صدا در اقامه ، بلندتر از صداى اذان نباشد(183).
2 - مستحب است كه زن موقع نبودن مرد نامحرم كلمات اذان و اقامه را آهسته بگويد.
3 - مستحب است كه نمازگزار اذان را آرام و شمرده بگويد؛ (يعنى كلمات اذان را آشكارا ادا كند، به طورى كه شنونده بتواند حروفش را بشمارد)(184). و همچنين مستحب است كه وقف كردن در آخر هر بخش ‍ اذان را كمى طول بدهد(185).
4 - به سرعت گفتن اقامه مستحب است ؛ آن به اين معنى كه وقف در آخر هر بخش را طول ندهد(186).
5 - مستحب است كه اذان گو در جايى بلند، مانند مناره ، بايستد تا صدايش ‍ به نمازگزاران برسد(187).
6 - مستحب است كه اذان گو در وقت گفتن اذان و اقامه ، مخصوصا در اقامه رو به قبله باشد و كراهت دارد كه انسان در گفتن بعضى جملات اذان روى خود را به طرف راست يا چپ بچرخاند(188).
7 - سخن گفتن در بين جمله هاى اذان و اقامه مخصوصا در بين جمله هاى اقامه مكروه است (189).
8 - مستحب است كه اذان گو در وقت گفتن اذان با طهارت و وضو باشد(190).
9 - مستحب است كه انسان وقتى صداى اذان را مى شنود آن را همراه مؤ ذن آهسته تكرار كند(191).
10 - اگر مؤ ذن صدا را در گلو بيندازد، چنانچه غنا نشود، مكروه است (192).
11 - اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند مستحب است اذان و اقامه بگويد(193).
12 - اگر نمازگزار بين اذان و اقامه بقدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته است ، اذان اين اين اقامه حساب نشود، مستحب است كه اذان و اقامه را دوباره بگويد(194).
13 - اگر نمازگزار بين اذان و اقامه و نماز بقدرى فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است كه دوباره براى آن نماز،اذان و اقامه بگويد(195).
14 - اگر پيش از آنكه نمازگزار به اندازه ركوع خم شود، يادش بيايد كه اذان يا اقامه را فراموش كرده است ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است كه براى گفتن اذان و اقامه نماز خود را بشكند(196).
مستحبات تكبيرة الاحرام1 - مستحب است بعد از تكبيرة الاحرام بگويد: يا محسن قد اءتاك المسيى ء و قد اءمرت المحسن ان يتجاوز عن المسيى ء انت المحسن و اءنا المسيى ء بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منى ؛ اى خدايى كه به بندگان احسان مى كنى ! بنده گنهكار به در خانه تو آمده است و تو خود امر كرده اى كه نيكوكار كه از گنهكار بگذرد؛ تو نيكوكارى و من گنهكار. به حق محمد و آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) رحمت خود را بر محمد و آل محمد فرست و از بديهايى كه مى دانى از من سر زده است ، بگذر!(197)
2 - مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاى بين نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد(198).
3 - مستحب است هنگام بالا آوردن دست ها تا مقابل گوشها انگشتان دست بسته باشد و كف دست رو به قبله قرار گيرد(199).
4 - مستحب است گفتن شش تكبير كه با تكبيرة الاحرام جمعا هفت تكبير شود؛ به اين نحو كه يا قبل از گفتن تكبيرة الاحرام ، شش تكبير بگويد يا بعد از آن و يا بين قبل و بعد تقسيم كند(200). (دعاهاى وارده براى اين تكبيرها در جلد 1 ترجمه تحريرالوسيله ، مساءله دوم ، صفحه 249 آمده است .)
5 - براى امام جماعت مستحب است كه تكبيرة الاحرام را با صداى بلند بگويد، به طورى كه قابل شنيدن براى افراد پشت سر او باشد(201).
6 - براى امام جماعت مستحب است كه شش تكبير ديگر را آهسته بگويد(202).
مستحبات قيام1 - در قيام ، هنگام خواندن حمد و سوره ، مستحب است كه دست ها و انگشتان حركت نكند(203).
2 - در حال ايستادن ، مستحب است كه بدن راست نگه داشته شود و شانه ها پايين انداخته شود(204).
3 - مستحب است كه نمازگزار در حال ايستادن ، دست ها را روى رانها بگذارد و انگشتها را به هم بچسباند(205).
4 - مستحب است كه نمازگزار در حال ايستادن جاى سجده را نگاه كند(206).
5 - مستحب است كه نمازگزار سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد و با خضوع و خشوع باشد(207).
6 - مستحب است كه نمازگزار پاها را پس و پيش نگذارد(208).
7 - مستحب است كه مرد پاها را سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد، اما زن سزاوار است پاها را به هم بچسباند(209).
مستحبات و مكروهات قرائت و ذكر1 - در نماز جمعه و در نماز ظهر جمعه مستحب است كه در ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقون خوانده شود(210).
2 - كسى كه به هيچ قسم نمى تواند صحيح نماز را ياد بگيرد، احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد(211).
3 - احتياط مستحب است كه در نماز، وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد(212).
4 - مستحب است كه نمازگزار در ركعت سوم و چهارم بعد از تسبيحات اربعه استغفار كند؛ مثلا بگويد: استغفر اللّه ربى و اتوب اليه يا بگويد: ((اللهم اغفرلى ))(213).
5 - مستحب است كه نمازگزار در ركعت اول ، پيش از خواندن حمد، بگويد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم (214).
6 - مستحب است كه در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر (بسم اللّه الرحمن الرحيم ) بلند و حمد و سوره شمرده و آهسته خوانده شود و در آخر هر آيه وقف شود؛ يعنى به آيه بعد چسبانده نشود. همچنين در حال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجه شود(215).
7 - مستحب است اين كه نمازگزار اگر نماز را به جماعت مى خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادى مى خواند، بعد از آن كه حمد خودش تمام شد، بگويد:الحمد اللّه رب العالمين (216).
8 - مستحب است بعد از خواندن سوره ((قل هو اللّه احد)) يك يا دو يا سه مرتبه گفته شود: ((كذالك اللّه ربى )) يا سه مرتبه كذالك اللّه ربنا(217).
9 - سزاوار است كه نمازگزار بعد از خواندن سوره ، كمى صبر كند و سپس ‍ تكبير پيش از ركوع يا قنوت را بگويد(218).
10 - مستحب است كه در تمام نمازها، در ركعت اول ، سوره ((اءنا اءنزلناه )) و در ركعت دوم هم سوره ((قل هواللّه احد)) خوانده شود(219).
11 - مستحب است در نماز صبح ، سوره ((عم يتسائلون )) يا سوره ((هل اءتى )) و يا ((غاشيه ))، ((قيامت )) و نظائر آن ، يعنى سوره هاييكه به مقدار يكى از اين سور، آيه دارد خوانده شود(220).
12 - مستحب است كه در نماز ظهر سوره ((سبح اسم ربك الاعلى )) يا سوره شمس و در نماز عصر و مغرب سوره ((اذا جاء نصر اللّه )) يا سوره ((الهيكم التكاثر))خوانده شود(221).
13 - مستحب است كه در نماز و عشاى شب جمعه براى ركعت اول ، سوره جمعه و براى دوم ، سوره ((اعلى )) و در نماز ظهر و عصر جمعه براى ركعت اول ، سوره جمعه و براى ركعت دوم ، سوره منافقون قرائت شود(222).
14 - مستحب است كه نمازگزار در نماز صبح روز جمعه در ركعت اول ، سوره جمعه و در ركعت دوم ، سوره توحيد را بخواند و در نماز مغرب شب جمعه در ركعت اول ، سوره جمعه و در ركعت دوم ، سوره توحيد را بخواند(223).
15 - مستحب است كه نمازگزار در قرائت رعايت ترتيل را نمايد و كلمات را آرام ، شمرده و واضح بخواند(224).
16 - مستحب است كه نمازگزار در جاهايى كه علماى تجويد، وقف در آن جاها را معتبر دانسته اند، وقف كند(225).
17 - مستحب است كه نمازگزار در هنگام خواندن سوره ، وقتى به آيه رحمت رسيد، از خدا طلب رحمت بنمايد و اگر به آيه عذاب جهنم و بلا رسيد، از خدا طلب پناه از عذاب كند(226).
18 - اگر نمازگزار ترس از آن دارد كه وقتى سوره طولانى مى خواند، وقت تنگ شود و نماز دومش قضا شود، مستحب است كه سوره كوتاه قرائت كند(227).
19 - مستحب است كه نمازگزار در نافله نمازهاى شب (نافله مغرب ، عشا و نماز شب ) قرائت را بلند و در نافله نمازهاى روز (نافله صبح ، ظهر و عصر) آهسته بخواند(228).
20 - كراهت دارد كه در هر ركعت از نمازهاى واجب ، بيش از يك سوره قرائت شود(229).
21 - مكروه است كه انسان در تمام نمازهاى يك شبانه روز، سوره ((قل هو اللّه احد)) را نخواند(230).
22 - خواندن سوره ((قل هو اللّه احد)) با يك نفس مكروه است (231).
23 - مكروه است كه انسان سوره اى را كه در ركعت اول خوانده ، در ركعت دوم نيز بخواند. (مگر اين كه در هر دو ركعت ، سوره ((قل هو اللّه احد)) را قرائت كند.)(232)
مستحبات و مكروهات ركوع1 - مستحب است كه ذكر ركوع ، سه ، پنج يا هفت مرتبه و يا بيشتر قرائت شود(233).
2 - كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و تنها مى تواند در حال نشسته ، كمى خم شود يا در حال ايستاده با سر اشاره كند، احتياط مستحب آن است كه بعد از نمازى كه براى ركوع آن با سر اشاره كند نماز ديگرى هم بخواند و هنگام ركوع ، بنشيند و هر قدر مى تواند براى ركوع خم شود(234).
3 - مستحب است كه نمازگزار قبل از ركوع ، در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد(235).
4 - مستحب است هنگام ركوع ، زانوها به عقب داده شود و پشت صاف نگهداشته شود؛ گردن نيز كشيده و مساوى پشت باشد(236).
5 - مستحب است كه انسان هنگام ركوع ،بين دو قدم خود را نگاه كند(237).
6 - مستحب است كه هنگام ركوع ، پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات فرستاده شود.
7 - مستحب است كه نمازگزار بعد از ركوع هنگامى كه برخاست و راست ايستاد، در حال آرامى بدن بگويد: ((سمع اللّه لمن حمده ))(238).
8 - مستحب است كه زنها در ركوع ، دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند(239).
9 - مستحب است كه انسان پيش از گذاشتن دست چپ بر زانوى چپ ، دست راست را بر زانوى راست بگذارد(240).
10 - مستحب است كه نمازگزار در هنگام ركوع ، انگشتان كف دست خود را از هم باز كرده و آنها را از زانوهاى خود پر كند(241).
11 - مستحب است كه پيش از گفتن ذكر ركوع ، دعاى وارده خوانده شود(242).
12 - مستحب است كه نمازگزار در حالت ركوع ، آرنج ها را باز كند(243).
13 - مكروه است كه نمازگزار در حال ركوع ، سر را به زير انداخته و دستها را به پهلو بچسباند و يا دستها را در بين دو زانوى خود قرار دهد(244).
14 - مكروه است كه نمازگزار در حال ركوع ، دو دست خود را زير جامه هاى خود پنهان كند(245).
مستحبات و مكروهات سجده1 - مستحب است كه انسان بعد از ركوع براى رفتن به سجده ، تكبير بگويد(246).
2 - مستحب است هنگامى كه مرد مى خواهد به سجده برود اول دست ها را و زن اول زانوها را به زمين بگذارد.
3 - مستحب است كه انسان بينى خود را روى مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است ، بگذارد.

سرنمازتون برای منم دعاکنید

 یه عاشق خدایی میگفت بعدازهرنماز واجب سر به سجده بگزاریدو5بار ایه شریفه امن یجیب ....رافقط به نیت سلامتی وفرج امام زمان علیه السلام بخوانید تاثیر بسیار عجیبی دارد...

امام زمانمان فرمود: هرکس برای من یک دعا کند من برای او40 دعا میکنم

طوفانهای زندگی



در طوفان زندگی ، با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است !!!

هل من ناصر ینصرنی

سلام وخسته نباشید

دوستان بلاخره بعداز مطالعه وتلاش زیاد تصمیم گرفتیم ابتداکارمون رابایه وبلاگ به روز قوی که به صورت مجله اینترنتی باشه شروع کنیم که گروهی اداره میشه

وهرکدام شما دوستان میتونید باتوجه به علاقه وتخصصتون در یک یا چند بخش فعالیت کنید من چندین موضوع که نیاز به فعالیت داره راپیشنهاد میکنم دوستان میتونید در این موضوعات یا موضوع پیشنهادی خودتون فعالیت راشروع کنید

دوستان موضوع شما در زمینه ومحوریت امام زمان علیه السلام باشد

2-موضوع ونام وبلاگ رادر سریعترین زمان پیشنهاد دهید

3-مطالب راسعی کنید مستند وبه روز باشد

4-تند روی یاکند روی نداشته باشیم

موضوعات پیشنهادی من

1 -امام زمان و....2-حجاب و....3-کودک ونوجوان4-خانواده5-سینمای داخل وخارج6-شهداو...7-ولایت فقیه ورهبری8-مدو.....9-خانواده ...10-قران واهل بیت