-----------------------------------------
خانواده معنوي
خانواده در حقيقت، کانون خداشناسي، صفا، صميميت و معنويت است و زن و شوهر بايد يکديگر را در اين مسير متعالي ياري کنند. دو انسان مؤمن، وقتي به نام خدا و اذن پروردگار با هم ازدواج مي‌کنند و نيازهاي زيستي، جسمي و روحي را هم برآورده مي‌سازند، به يک آرامش و صفايي مي‌رسند که به واسطه آن مي‌توانند به معنويت برتري، هم براي خود وهم براي فرزندان دلبندشان دست يابند. اميد است با به کار بردن توصيه هاي ذيل، به کانون معنويت و صفايي ماندگار در خانواده دست يابيم:
1. هر يک از زن و مرد بايد براي بالا بردن سطح شناخت و معرفت خود تلاش کنند تا سطح معرفتي خانواده ارتقاء يابد.
2. براي ارتقاء سطح معرفت خانواده و بصيرت دهي، بايد از کلمات حکمت آميز، روايات و سخنان معصومين ـ عليهم السلام ـ استفاده کرد که طبق فرمايش خود معصومين ـ عليهم السلام ـ احاديث اهل بيت قلوب را زنده مي‌کند و خانه اي که کلمات حکمت آميز در آن نباشد مثل يک خانه خراب است.
3. در فضاي خانه، جوي ايجاد نماييم که به راحتي بتوانيم اشکالات و انتقادات را به همديگر بگوييم و با شيوه مناسب و بيان نرم و ملايم، امر به معروف و نهي از منکر کنيم که همين امر موجب رشد و بالندگي خواهد شد.
4. با افراد و بستگاني که تقيدات مذهبي دارند، ارتباطات و صله رحم خود را بيشتر نماييم.
5. مراقبت جدّي از افراط و تفريط در تمامي امور؛ تفريح به جاي خود، عبادت به جاي خود، کار، استراحت، مطالعه و... اگر هر کدام به جاي و در زمان خود و به اندازه لازم، انجام شود، بسيار زيبا، جذاب و دلنشين براي همه ما خواهد بود.
6. همواره يکديگر را به خير و خوبي ها دعوت کنيم.
7. يادمان باشد هرگاه توصيه اي يا امري نموديم، قبل از بيان آن، با رفتار عملي خود، آنرا به سايرين القا کنيم و الاّ....
8. از خداوند سعه صدر و صبر بخواهيم تا بتوانيم در برابر اشکالات همديگر با ملاطفت و آرامش برخورد کنيم، خصوصاً نسبت به فرزندان.
9. با نماز اول وقت خود، همسر و فرزندان را به نماز اول وقت تشويق و ترغيب کنيم.
10. با خواندن قرآن خود و عمل به آن، همسر و فرزندان را به قرآن خواندن وتدبر در آن ترغيب و دعوت کنيم.
11. برنامه اي منظم براي شرکت در مراسم هاي مذهبي براي خانواده داشته باشيم.
12. حضور هفتگي در مجالس وعظ، خطابه و درس اخلاق در ايجاد و حفظ و ارتقاء سطح معنويت ما و خانواده مان بسيار مؤثر است.
13. نسبت به مناسبت هاي مذهبي بي تفاوت نباشيم؛ اعياد، شهادت ها، روز عرفه و... در برقراري و حفظ رابطه معنوي با خدا و اولياء الهي بسيار مؤثر و مفيد است.
14. برنامه ثابتي براي توسل و ذکر مصيبت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ داشته باشيد.
15. در کنار سفرهاي تفريحي، به سفرهاي زيارتي هم برويم که در برقراري ارتباط عاطفي و معنوي با اولياء خدا بسيار مفيد است.
16. عفاف، پاکدامني، مراقبت از نگاه به نامحرم و رعايت حجاب اسلامي، خصوصاً از سوي پدر و مادر رعايت شود، چراکه آنان الگوي مستقيم فرزندانند.
17. انسان ها به خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان به دنبال تقليد و الگو پذيري هستند سعي کنيم الگوهاي خوبي از خود و ديگران به آن ها ارائه دهيد تا با مشاهده اين الگوها روح تقوا و دينداري و معنويت در آن ها تقويت شود.
18. هيچ گاه براي ايجاد و ارتقاء معنويت درخانواده از سخت گيري و خشونت استفاده نکنيم و چهره زيباي دين را خراب نکنيم که مطمئناً نتيجه به عکسي گرفته مي‌شود.
19. عنصر بسيار مهم«تشويق» را فراموش نکنيم؛ اگر يکي از اعضاي خانواده مان به يک عمل عبادي و معنوي اقدام کرد و ما متناسب با سن و ظرفيت و روحيه اش، او را مورد تشويق قرار داديم، حتماً منتظر تکرار آن عمل از ناحيه وي بايد بود. در تشويق حتماً بر انگيزه هاي دروني بايد تمرکز داشت تا بيشتر تقويت گردند.
20. براي انجام اعمال عبادي، معنوي و مستحبات، با هم قول و قرار بگذاريم مثلاً با هم قرار بگذاريم روزانه يک حزب يا کمتر يا بيشتر قرآن بخوانيم، هر روز بعد از نماز صبح دعاي عهد فراموش نشود و نماز شب و... البته در قرار گذاشتن، بايد ظرفيت يکديگر را لحاظ کنيم.
21. مواظب يکديگر باشيم؛ اگر احياناً يک نفر از اعضاي خانواده در مسائل معنوي دچار رکود يا پسرفت شده است، با بيان خوب و شيرين و مناسب حال او به طوري که رنجيده خاطر نشود به او تذکر داده شود. البته در اين امر بايد مراقب بود گرفتار تجسس که مورد نهي قرآن کريم است نشويم.
22. اگر پدر يا مادر يا هر دو مقيد به انجام واجبات و ترک محرمات در مرحله اول و مستحبات و ترک مکروهات در مرحله دوم باشند و اهل ذکر و ياد و توجه به خداوند متعال و توسل به حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ باشند، ديگر اعضاي خانواده نيز از شمع وجود ايشان و عطر روح معطرشان بهره مند شده و تأثير مي‌پذيرند و در نتيجه فضاي خانه و خانواده سرشار از معنويت و ياد خدا خواهد شد.
23. به فرزندان خود، به مناسبت هاي مختلف کتب ديني جذاب هديه دهيم.
24. گاهي سئوالي طرح کنيم و براي آن جايزه اي در نظر بگيريم (مسابقه کتاب خواني، حفظ حديث و...).
25. از نمايشگاه هاي مذهبي (عکس، نوار، کتاب و...) به همراه اعضاي خانواده ديدن کنيم.
26. در اماکن مذهبي، عکس دسته جمعي و تکي يادگاري گرفته و آنها را قاب بگيريم.
27. همواره در امور ديني و سوالات مذهبي، خود و اعضاي خانواده را ملزم به مراجعه به علما و اهل علم کنيم.
28. هيچ رفتار نادرست و گناهي را کوچک نشماريم، چرا که شروع گناهان کوچک، عادتهاي مهلک و آثار مخرّب و در پي آنها گناهان بزرگتر را قطعا به دنبال دارد و روح ايمان، تقوي و معنويت را از بين مي‌برد.
29. و مهمتر از همه انس و رفاقت، که شاه کليد موفقيت و معنويت است را همواره در بين اعضاي خانواده بيشتر نماييم.
30. هميشه حضور مولايمان امام زمان(عج) را در جمع خود احساس و باور کنيم و فرهنگ انتظار و ياري آن حضرت را به يکديگر يادآور شويم.
نکته مهم پاياني اينکه؛ اگر بتوانيم اين تفکرات ارزشمند و ريشه اي مذهبي را از کودکي در روح و جان فرزندانمان با لطافت، ظرافت و استمرار ايجاد نماييم، آينده درخشان و آسوده اي را براي خودشان و ما خواهند داشت. انشاءالله.
نشاط و معنويت
هر کس ممکن است برداشت خاصي از مفهوم «نشاط» داشته باشد و متناسب با آن براي تحصيل و فراهم سازي مقدمات آن تلاش کند، امّا تعريفي که با رويکرد ديني از «نشاط» سازگاري داشته باشد اين است که فرد در زندگي خود احساس رضايت و سعادتمندي داشته و از سلامت رواني برخوردار باشد. طبق اين تعريف، سؤال در واقع برمي‎گردد به اينکه چه کار کنيم تا در زندگي، احساس رضايت و سعادتمندي داشته و سلامت رواني خود را حفظ کنيم.
عمده‎ترين عواملي که نشاط انسان را در زندگي از وي سلب مي‎کند و باعث اضطراب، افسردگي و انواع اختلالات رواني در فرد مي‎شود. افتادن در دام غرايز، احساس پوچي و بي‎معنايي و درماندگي در برابر حوادث و بحرانهاي زندگي است.[1]
بنابراين نشاط خود را در زندگي بايد در مسايلي جستجو کنيم که بتوانيد اين عوامل بحران‎زا را کنترل کند. به اعتقاد بسياري از روان شناسان مهم‎ترين عاملي که مي‎تواند عوامل بحران‎زاي زندگي را کنترل کند و زمينه نشاط و احساس عزت نفس را در انسان به وجود آورد چيزي جز مذهب و اعمال و رفتار مذهبي نيست. پس بايد براي کسب نشاط بيشتر و مصونيت از اضطراب و افسردگي به سوي دين و مذهب روي آوريم و با ياد خدا و انجام اعمال و رفتار مذهبي به احساس نشاط بيشتر دست يابيم.
اسلام دين شادي و نشاط
چه دستورات فردي و چه دستورات اجتماعي اسلام همگي براساس رضايت، شادي، ‌نشاط و تحرک است. دقت در اين احکام، جدا از عنصر رضايت که شادماني هميشگي را تضمين مي‌کند، نشان‌دهنده رفتارها و اعمال شادي بخش و نشاط‌آور است. اعياد اسلامي مانند عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير، رفتارها و انديشه‌هاي شادمانه زيستن را القاء مي‌کنند. با صحه‌گذاشتن اسلام بر عيد نوروز و تأييد و تکميل آن، نيز تاکيد بر رفتارها و لحظه‌هاي شادي کردن براي انسان‌ها است.
دستورات اجتماعي اسلام براي خدمت به جامعه و خلق خدا، جدا از فلسفه بندگي و اطاعت، خدا موجب گسترش دوستي‌ها، محبت‌ها، و همدلي‌ها بين انسانها مي‌شود. وقتي انسانها به همديگر خدمت مي‌کنند، جو محبت و رضايت و شادمانگي در جامعه حاکم مي‌شود و افراد آن جامعه از لحظه لحظه زندگي خود در آن جامعه، لذت مي‌برند.
مؤمن، شادترين انسان
از نظر اسلام و قرآن، مؤمن شادترين انسان است. چون هر گونه از سختي روزگار گلايه و شکوه و ناله نمي‌کند. دنيا را محل ماندن نمي‌داند، و يک توقفگاه موقت به حساب مي‌آورد. سختي‌ها را تحمل مي‌کند. و در انتظار وصال پروردگار، لحظه‌ها را با احساس رضايت و شادماني سيري مي‌کند. و خداوند تبارک و تعالي نيز به خاطر اين رضايت و شادمانگي مؤمن، عاشقانه او را دعوت به بهشت مخصوص خود مي‌کند. و لحظه‌هاي شادمانگي را براي او رقم مي‌زند؛ يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربک راضيه مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي[2]
- توصيه هايي براي شاد زيستن:
1. با ياد خدا به زندگي نشاط بدهيد:
از نظر اسلام زندگي که در آن ياد و ذکر خدا وجود نداشته باشد، هيچ لذّت و نشاطي ندارد. خداوند در قرآن کريم مي‎فرمايد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَهً ضَنْکاً»[3] هر کس از ياد خداوند روي بگرداند، زندگي سخت و دشواري خواهد داشت. دوري از ياد خدا زندگي را دشوار و ياد خداوند زندگي را براي انسان با نشاط مي‎سازد. اين نشاط در زندگي ناشي از آرامش رواني است که با ياد خدا حاصل مي‎شود خداوند مي‎فرمايد: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[4] همانا با ياد خدا دلها آرامش مي‎يابد. تبيين روان شناختي اين مسأله آن است که ياد و ذکر خدا فرد را از اميال و تکانشهايي که براي او استرس و فشار رواني ايجاد مي‎کند، باز مي‎دارد و سبب مي‎شود که به جاي توجه صِرف به لذت‎هاي دنيوي به تقويت رابطه با خدا و تقرُّب به او توجه کند. بروز مشکلات براي چنين فردي وي را از هدف اصلي باز نمي‎دارد[5] و چون خود را در مسير رشد و تکامل معنوي احساس مي‎کند، از زندگي لذت مي‎برد. بنابراين يکي از راه‎هاي اصلي دستيابي به نشاط بيشتر در زندگي آن است که هميشه و در هر حال به ياد خدا باشيم.
2. توکل به خدا:
توکل به خدا، زيربناي يک زندگي شادمانه و توأم با احساس سعادت و خوشبختي است. انساني که به خدا توکل مي‌کند، با قدرت تمام در مقابل مشکلات مي‌‌ايستد و هرگز احساس شکست و نگراني نمي‌کند. اگر در کارها و برنامه‌هاي خود،‌ توکل به خدا داشته باشيم، هم به موفقيت قابل توجهي دست مي‌يابيم و هم طي کردن مسيرهاي طولاني و سخت موفقيت‌، براي ما‌ آسان و عملي مي‌شود. انسانهايي که به خدا توکل مي‎کنند در انجام کارهاي سخت و بزرگ،‌کمترين فشارها را احساس مي‌کنند و در برابر تندباد حوادث مانند کوهي استوار و مقاوم هستند. توکل، کليد در توفيق الهي است. انساني که به خدا توکل مي‌کند هر لحظه تحت عنايت و لطف بي‌کران خدا قرار مي‌گيرد.
3. توسل به معصومين و اولياء خدا را فراموش نکنيم:
يکي ديگر از عوامل دستيابي به نشاط بيشتر در زندگي توسل به معصومين - عليه السلام - و اولياي خدا است.
4. به ارزشها پايبند باشيم:
پايبندي به ارزشها و اعتقادات ثابت و تعريف شده به موفقيت انسان در زندگي کمک مي‌کند و همچنين شادمانگي را پايدار مي‌سازد. انسان بي‌اعتقاد و هرهري مذهب، با زندگي احساس بيگانگي مي‌کند. و به طرف پوچي‌گرايش پيدا مي‌کند. احساس پوچي، يکي از علل اساسي افسردگي‌ها و بي نشاطي انسان است. انسان بي‌اعتقاد، در هستي و خلقت، بي‌ريشه است.
و احساس شادي واقعي نخواهد کرد. همانگونه که انسان بي‌برنامه نمي‌تواند در کارها، موفق عمل کند، انسان بي‌اعتقاد و فاقد ارزشهاي متعالي نيز نمي‌تواند به طور مداوم از زندگي لذت برده و احساس خوشبختي نمايد.
5. رضايت هميشگي از زندگي:
رضايت از زندگي، يکي از عوامل شادمانه زيستن است. افرادي هستند که داراي موفقيت، ثروت و امکانات زيادي هستند ولي همواره از زندگي ناله مي‌کنند. اين افراد احساس شادمانگي نمي‌کنند. ولي افرادي هم هستند که جزء فقيرترين مردم هستند و مشکلات زيادي در زندگي‌ دارند ولي شاد زندگي مي‌کنند. چون از زندگي راضي هستند. پس، شادمانگي انسان صد در صد، وابسته به داشتن‌ها و يا نداشتن‌ها، نيست بلکه تنها وابسته به رضايت يا عدم رضايت از روند زندگي است. رضايت از زندگي و روند آن، شادمانگي را تضمين مي‌کند. علت نارضايتي انسان از زندگي، انتظارات خودساخته، است هر کسي انتظاري از روند زندگي و سرنوشت خود دارد، ولي وقتي اتفاقات مطابق ميل انسان، پيش نمي‌رود، احساس نارضايتي مي‌کند.
بنابراين، به جاي اين که از اتفاقات زندگي شکايت کنيم، سعي کنيم با استفاده از قلب و عقل خود به زيبايي زندگي کنيم و قوانين هستي را رعايت نمائيم. اين را نيز بدانيم ناملايمات زندگي نمک يک زندگي مطلوب و شاد است و انسان عاقل از اين سختي‌ها هم براي شيرين و شادمان کردن زندگي استفاده مي‌کند.
6. اميد و تصويري زيبا از آينده داشته باشيد:
اگر انسان بتواند تصويرهاي ذهني خود را مديريت کند و بجاي تصاوير در هم و برهم، آشفته و منفي، تصاويري زيبا از آينده بسازد، احساسي شادمانه خواهد داشت.
آنچه تاکنون در عرصه روانشناسي و تجارب زندگي، به اثبات رسيده است، اين است که: «آينده را تصاوير ذهني انسان مي‌سازند. يعني انسان هر انتظار و تصويري از آينده داشته باشد، به نوعي همان انتظار و تصوير تحقق خواهد يافت.
اميد، زيباترين ويژگي يک خيال است. اگر مي‌خواهيم از زندگي لذت ببريم، بايستي با اميد زندگي کنيم. اين اميد (تصوير مثبت از آينده) است که انسان را زنده نگه مي‌دارد. بنابراين، بايد تصويري زيبا از آينده بسازيم و همواره اميدوار باشيم و آينده را آن گونه که دوست داريم مجسم نماييم. و باور کنيم که روز به روز، موفق‌تر، ‌شادتر و خوشبخت‌تر مي‌شويم.
7. هدفمند بودن در زندگي:
هدفمندي نه تنها موفقيت انسان را تضمين مي‌کند، بلکه موجب شادکامي انسان نيز مي‌گردد. انسان بي‌هدف، مانند فردي سرگردان در کويري سوزان است. هيچ وقت احساس آرامش و شادماني نخواهد کرد.
بعضي‌ها هدفمندي و هدف‌يابي را مساوي آرزوهاي بزرگ و بيشتر مي‌دانند. ولي اکثراً اينها در زندگي موفق نمي‌شوند. بايستي آرزوها شفاف و مشخص و تعريف شده باشد. آرزوي بزرگ بسيار خوب است ولي بايستي در درجه اول، بر اساس بزرگي آرزو، انرژي و توان لازم را مهيا کنيم و در درجه دوم، آن آرزو براي ما مشخص و شفاف باشد‌، که در اين صورت حتماً موفق خواهيم شد.
تصميم قطعي براي رسيدن به يک هدف بسيار زيبا و مقدس، نبايد شادکامي انسان را از بين ببرد، چون انسان وظيفه‌اي جز عمل کردن ندارد. ما بايد تلاش خود را براي رسيدن به بهترين اهداف انجام دهيم. اگر به آن اهداف برسيم، احساس شادماني خواهيم کرد و اگر نرسيم غير شاد خواهيم بود. بنابراين لازم است انسان در زندگي، ‌اهداف مشخص و شفافي داشته باشد.
8. خوشبختي خود را باور کنيد:
بزرگترين مشکل انسانهاي بي نشاط و افسرده و ناراضي اين است که نه خودشان را باور کرده‌اند و نه خوشبختي و شاد زيستن خود را. انساني که خود را باور کند، مي‌تواند شاد زندگي کند‌. ما بايد باور کنيم که مي‌توانيم خوشبخت بشويم و خوشبخت و شاد هستيم. چون ما خوشبخت و شاد آفريده شده‌ايم، باور کنيم که زندگي زيبا و لذت بخش است. باور کنيم که سرنوشت تابع انديشه‌هاي زيباي ماست، باور کنيم که خدا، عاشق ماست. و مهربانترين است.
9. برنامه‌ريزي و نظم در زندگي را فراموش نکنيم:
نظم و انضباط و داشتن برنامه در زندگي انسان، شادمانگي او را حفظ مي‌کند. انسانهاي منظم و داراي برنامه، بسيار موفق‌تر و شادتر هستند. اهميت نظم آن قدر زياد است که امام علي ـ عليه السّلام ـ به فرزندان خود مي‌‌فرمايند: شما را به دو چيز توصيه مي‌کنم، اول تقواي الهي، دوم، نظم در کارها. امروزه در دانش مديريت، به برنامه‌ريزي تأکيد جدي مي‌شود و هيچ فعاليتي بدون برنامه ريزي و عمل به آن برنامه، نتيجه‌اي مثبت نخواهد داشت. انسانهايي که با برنامه عمل کنند، هم موفقيت و پيروزي را در آغوش خواهند کشيد و هم زندگي شادمانه خواهند داشت.
10. با تشريفات زائد و غلط خود را به زحمت نياندازيد:
راحت بودن در زندگي، موجب شادمانگي است. انسانها هر چه خود را با آداب و رسوم و تشريفات زائد و غلط به زحمت و عذاب مي‌اندازند، همانقدر از شادمانگي دور مي‌شوند. خيلي از افراد. زندگي ساده، زيبا و راحت را، بسيار مشکل، بغرنج و سخت مي‌کنند. سنتها و آداب اگر در مسير فطرت پاک الهي انسان باشند، بسيار نيز عزيز و قابل احترام هستند، ولي تشريفات زائد و غلط اصلاً قابل قبول نيستند. هر چه زندگي پيچيده‌تر و تشريفات بيشتر مي‌شود. تنشها و فشارهاي روحي شدت مي‌يابد. بنابراين، اگر زندگي شادمانه‌اي مي‌خواهيم، بايد تشريفات زايد را کنار گذاشته و خيلي راحت و خودماني زندگي کنيم.
11. صداقت و راستي:
صداقت، مانند آب زلالي است که چمنزار زندگي شادمانه را سيراب مي‌کند، و گلهاي خوشبختي و لذت را شکوفا مي‌سازد. انسانهاي صادق، لحظه‌هاي شادمانه‌اي را تجربه مي‌کنند و از لحظه لحظه زندگي لذت مي‌برند. انتخاب صداقت، به معني انتخاب «شادمانگي» است. يکي از زيباترين پيامهاي دين زيباي اسلام، صداقت است. انسان صادق، از همه گرفتاريها و مشکلات نجات پيدا خواهد کرد. ريا، نفاق، دوروئي و تظاهر شايسته مقام الهي انسان نيست. و مطمئناً انسان را رسوا مي‌سازد.
اگر انسان حتي در مقام دشمنان خود صادقانه رفتار نمايد، به نفع‌اش تمام خواهد شد، انسان صادق، قابل اعتماد است. بنابراين اگر در همه اعمال و زندگي خود، صداقت را پيشه کنيم همواره زندگي شادمانه‌اي خواهيم داشت و هم چنين مورد احترام همه انسانها خواهيم بود.
12. پرهيز از بيکاري:
بيکاري، يکي از مشکلات عمده جوامع بشري است که امنيت شهرها و کشورها را تهديد مي‌کند. بنابراين همه نهادها و سازمانهاي دولتي بايد مشکل بيکاري را حل کنند. فعال و مشغول بودن يکي از راههاي شاد زيستن است. و از نظر امام علي ـ عليه السّلام ـ بهترين تفريح، کار است. هم بايستي وقت خود را با فعاليت و مشغوليت معني‌دار و مفيد پر کنيم و هم کمک کنيم ديگران از بيکاري، نجات پيدا کنند تا جامعه‌اي شاد و فعال داشته باشيم. بررسي‌ها نشان مي‌دهد که انسانهاي فعال و مشغول، بسيار سالم‌تر و شادتر هستند.
13. داوري مثبت داشته باشيد:
داوري مثبت و زيبا، يکي از بهترين راههاي شادمانه زيستن است. اگر انسان ياد بگيرد که مثبت داوري کند. و از داوريها و پيشداوريهاي منفي و بدبينانه و خودخواهانه پرهيز نمايد، ‌عصباني نخواهد شد، حرص نخواهد خورد. بلکه در همه موقعيتها، احساس شادمانگي خواهد کرد و با همه انسانها شادمانه خواهد زيست.
14. هر کاري در جاي خود نيکوست:
اگر جاي تفريح با عبادت عوض شود يا بالعکس و يا جاي درس با خواب تغيير کند و يا شوخي و خنده را با ذکر و دعا جابجا کنيم و... چه اتفاقي در زندگي مي‌افتد؟!
آري لذت واقعي زندگي در مديريت کارامد ماست که بتوانيم همه خوبيها، وظايف و برنامه ها را اولا: کامل و با هم و ثانيا: هر کدام را به جاي خود و به موقع انجام دهيم. در اين صورت است که بهترين مصداق نشاط و معنويت را ايجاد مي‌نماييم.
* مرکز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه قم
----------------------------------------