در كتاب رياض الاذهان آورده اند، كه زنى دختر خود را بعد از مردن در خواب ديد كه به عقاب اليم گرفتار است ، بيدار گشته ناله و زارى بسيار كرد، بعد از يك شبانه روز ديگر، نيز او را در خواب ديد، كه خوش و شادان و در روضه رضوان مى خراميد، پرسيد: كه اى دختر چه حال بود كه يك وقت تو را در خواب ديدم در عذاب و شدت بودى و امروز در فراهت و راحت هستى ، دختر گفت : اى مادر به جهت جرايم خود، در عذاب بودم اما در اين روزها مؤ منى صالح بر قبرستان ما گذر نموده و چند مرتبه صلوات ذكر كرد و ثوابش را به اهل قبور بخشيد، حق تعالى به بركت صلواتها عذاب را از اهل قبور برداشت و به نعمت و سرور مبدل فرمود(10).

(9) رسيدن فرشته اى به مقام خود از بركت صلوات

در اكثر كتب معتبره و مفتاح الجنة مرويست كه روزى جبرئيل به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله آمده عرض كرد: يا رسول الله امر عجيب و غريبى مشاهده كرده ام و آن اين است كه در وقت نزول ، گذرم از كوه قاف افتاد ناله سوزناكى شنيدم جلوتر رفتم فرشته اى را ديدم كه پيش از اين ، همين فرشته را در آسمان با جلال و عظمت ديده بودم ، كه بالاى تختى از نور مى نشست و هفتاد هزار نفر از ملائكه در حضورش صف بسته مى ايستادند، و چون نفس مى كشيد از نفس او ملائكه خلق مى شدند.
پس اين فرشته را ديدم با دل خسته و بالهاى شكسته بر زمين افتاده چون سبش را پرسيدم گفت : در شب معراج من در تخت خود نشسته بودم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله بر من گذشت و من تعظيم لايق و تكريم شايسته براى مقدم شريفش به عمل نياوردم ، بنابراين به اين عقوبت گرفتار شدم و از بلندى افلاك به پستى خاك افتادم پس اى جبرئيل الان توشفيع باش و خلاصى مرا از درگاه الهى بخواه .
پس من با تضرع و زارى بسيار از درگاه الهى مسئلت عفو و مغفرت او را نمودم تا آنكه خطاب مستطاب را به او گفتم و او بر جناب شما از روى اخلاص صلوات فرستاد، و فى الحال بالهاى اقبال او از بركت صلوات فرستادن بر جناب شما، روئيده و از پستى خاك به بلندى افلاك و به مقام قرب خود رسيد (11).