نکاتی برای ازدواج بهتر که تا به حال هیچکس براتون نگفته!

نکاتی برای ازدواج بهتر که تا به حال هیچکس براتون نگفته!
اگرچه خیلی ها با ازدواج کردن خوشبخت می شوند، و بعضی از آنها هم زندگی معمولی دارند، اما ما در اینجا می خواهیم شما را با راه های بدبخت شدن در ازدواج آشنا کنیم!

1. با کسی ازدواج کنید که دقیقا نقطه مقابل شما باشد. بهتر است مطلقا هیچ شباهتی به شما نداشته باشد. اگر برونگرا هستید، همسری درونگرا انتخاب کنید. اگر بصری هستید، با یک لمسی ازدواج کنید. اگر به شیوه زندگی سنتی ایمان دارید، کسی که به سبک مدرن اعتقاد دارد ممکن است کاملا بدبختتان کند! هرچه شباهتهای شما مخصوصا در اعتقادات کمتر باشد بیشتر می توانید به بدبخت شدنتان مطمئن باشید.


2. برای ازدواج هول باشید. تا می توانید عجولانه تصمیم بگیرید. حتی اگر کم سن ترین جوان دم بخت فامیل هستید. از کجا معلوم همین فردا همه شان ازدواج نکنند و مجرد ماندن شما نقل محافل نشود؟! هر زمان شنیدید یکی از فامیل یادوستانتان ازدواج کرده به شدت نگران شوید، اما قبل از هرگونه اقدامی اصل شماره سه را بخوانید.


3. زودتر از بزرگترهای خانواده ازدواج نکنید. اصل شماره 2 را جدی بگیرید، اما نه در داخل خانواده. اگر خواهر یا برادر بزرگتر شما هنوز ازدواج نکرده، حتی اگر کلا قصد ازدواج ندارد، شما هم ازدواج نکنید و بگویید تا او ازدواج نکرده شما هم ازدواج نخواهید کرد، حتی اگر گیس هایتان هم مثل دندانهایتان سفید شود. همه خواستگارها و موارد خوب را هم به همین بهانه رد کنید. اینطوری سالهای بعدی عمرتان را می توانید به راحتی به گوشه ای نشستن و حسرت خوردن بگذرانید. در صورتی که اصل شماره 3 درمورد شما صدق نمی کند، به سراغ اصل 4 بروید.


4. همسر آینده تان را از اماکن عمومی مناسب تور بزنید! مثلا پارک، سینما، کوه، جشن تولد دوستتان، و یا بهتر از همه اینها، "چت روم"! اگرچه بعضی ها به همین طریق با هم آشنا شده و احیانا ازدواج موفقی هم داشته اند، اما نگران نباشید؛ این اتفاق به ندرت روی می دهد. پس با خیال راحت بروید و آستین بالا بزنید!


5. به اولین خواستگاری که در خانه می آید جواب مثبت بدهید. اگر پسر هستید، به خواستگاری اولین دختری که با او آشنا می شوید بروید و با او ازدواج کنید. اصلا مهم نیست چه شخصیتی دارد، چند سالش است و چقدر به هم می خورید. هدف صرفا ازدواج کردن است. بنابراین خودتان را درگیر این جزییات کم اهمیت نکنید.


6. به هیچ وجه خانواده ها را در جریان نگذارید. یکی از علل بسیار موثر در بدبخت شدن، در جریان نگذاشتن خانواده هاست. بالاخره بزرگترها چهارتا پیرهن بیشتر از شما پاره کرده اند و ممکن است هوس کنند شما را راهنمایی کنند. مخصوصا پدر و مادرتان که به غیر از خوشبختی شما چیزی نمی خواهند. به حرفشان گوش ندهید. خودتان کاملا به دور از اطلاع آنها همه چیز را ببرید و بدوزید.


7. هرچه کمتر همدیگر را بشناسید. یادتان نرود که هرچه شناخت دو طرف از هم بیشتر باشد احتمال بدبخت شدنشان کمتر می شود. اصلا از طرف مقابلتان سوال نپرسید و به سوالات او پاسخ ندهید. در صورت امکان تمرین کنید تا یک ریز برایش حرف بزنید؛ آسمان و ریسمان را به هم ببافید، خوابهایتان را تعریف کنید، فیلم سینمایی تعریف کنید و خلاصه هر کار می توانید بکنید تا اصلا نگذارید طرف مقابل یک کلمه از دهانش بیرون بیاید. چون در این صورت ممکن است با حرفهایش خودش را به شما بشناساند. دوره آشنایی باید بسیار کوتاه باشد. بهتر است همان شب آشنایی مراسم خواستگاری را برپا کنید و فردایش هم ازدواج کنید و زود قال قضیه را بکنید برود پی کارش!

۸. تا می توانید دروغ ببافید. خودتان نباشید. این بهترین فرصت است که می توانید همه آرزوها و آرمان های بربادرفته خودتان را زنده کنید! کافی ست کمی در دریای وهم و خیال غوطه ور شوید و بعد هرچه به زبانتان می آید بگویید. از مسافرتهای خارجی گرفته تا صداقت و نجابت و .... درمورد خودتان، خانواده تان، دوستانتان، شغل و درآمدتان، محیط کاریتان، و خلاصه هرچه به دستتان می رسد خالی بندی کنید.


۹. وعده های بی اساس بدهید. در پی اصل شماره 9، می توانید بر اساس دروغ هایتان وعده و وعیدهای واهی هم بدهید. اصلا نیازی نیست که به میزان توانایی خودتان و کلا امکان پذیر بودن وعده ها حتی فکر هم بکنید. وقتی در کنار دروغ ها چهارتا وعده پوچ هم سوار شود، معرکه می شود!


۱۰. کاملا احساسی تصمیم بگیرید. در همان نگاه اول یک دل نه صد دل عاشق شوید. کف کنید. هرچه بتوانید زودتر و شدیدتر شیفته طرف مقابلتان شوید، احتمال بدبختی شما بیشتر خواهد شد. تماس فیزیکی می تواند در این مورد نقش زیادی داشته باشد. حتما شنیده اید که عشق آدم را کور می کند. خب این همان عشق کور است. وقتی اینطور شیفته می شوید دیگر عقلتان از کار می افتد و بقیه ماجرا را هم خودتان بهتر می دانید!


۱۱. تغییر کنید. به محض شروع رابطه (یا حتی قبل از شروع آن!) شروع کنید به تغییر کردن. این تغییر باید در راستای علایق و سلایق طرف مقابلتان باشد. بلافاصله دریابید که او چه جور آدمی است و فوری مثل او شوید. بعد هم هرچه او گفت بگویید "من هم همینطور، عزیزم!" دقیقا همان چیزی شوید که او می خواهد. شاید فکر کنید این مکانیسم چندان موثر نیست، اما به شما اطمینان می دهم که هست: با این کار هم هویت خودتان را از دست می دهید، هم طرف مقابلتان را گول می زنید، و هم بعد از مدتی دیگر نمی توانید تغییراتتان را حفظ کنید و خودتان می شوید، و تازه اینجا شروع جر و بحث ها و اختلافات است! البته تاثیرات گسترده دیگری هم دارد که وقتی به این توصیه عمل کنید خودتان می فهمید.


۱۲. در معیارهایتان تجدید نظر کنید. فهرستی از معیارهایتان برای انتخاب همسر تهیه کنید. اگر مواردی مثل تفاهم داشتن، تناسب فرهنگی و خانوادگی، شخصیت مناسب و از این قبیل در آن بود بلافاصله آن را خط بزنید. کجای دنیا دیده اید که کسی با معیارهایی چنین منطقی و درست بدبخت شده باشد؟ معیارهای مهم تری مثل ماشین و خانه شیک، پدر پولدار، خوش تیپی و از همه مهمتر خوشگلی و جذابیت را جایگزین آنها کنید.


۱۳. چشم و هم چشمی کنید. اگر در پی عمل به اصل شماره 13، معیارهای غیرمنطقی کم آوردید، می توانید به چشم و هم چشمی متوسل شوید. ببینید دخترخاله ی لوس و پرافاده تان با چه کسی نامزد کرده، بعد معیارهایی انتخاب کنید که پوز او را بزنید. مثلا اگر نامزد او پرادو دارد، مال شما باید بی ام و آخرین مدل داشته باشد. اگر پسرعمو با یک دکتر ازدواج کرده، فوری دست به کار شوید و به هر قیمتی که شده یک پروفسوری چیزی برای خودتان دست و پا کنید. و از این قبیل. چشم و هم چشمی هم چشم او را کور می کند و هم چشم خودتان را!


۱۴. ساده باشید. اصلا منظورم از ساده بودن، ساده زیستی نیست، بلکه ساده لوحی ست. به راحتی گول بخورید. همه حرفهای طرف مقابل را – حتی اگر تابلو است که دارد خالی می بندد – با یک لبخند ملیح بپذیرید و تاکید کنید که او صادق ترین فردی است که در عمرتان دیده اید! به همه حرف هایش گوش کنید و هرچه از شما خواست انجام دهید. سهل الوصول هم باشید. همینها کافی ست!

نگران نباشید! نیازی نیست که همه این اصول را رعایت کنید. یکی دوتایش را هم که اساسی به کار ببندید، بدبخت شدنتان تضمین می شود. خیلی ها بوده اند که فقط با استفاده از یکی از این راه ها چنان بدبخت شده اند که بیا و ببین. به ما اعتماد کنید!

پاورپوینت عشق هدیه به آ نهایی که دوستشان دارید

سلام امروزهم یه پاورپوینت زیبابراتون درست کردم مخصوصاانهایی که اهل محبت وعشق هستند من این پاورپوینت رابرای همه انهایی که دوستشان دارم مخصوصا فاطمه زهرای عزیزم که الان10 ماهشه ساختم

برای دانلود روی کلمه دانلود کلیک کنید                          دراینده نسخه کاملتراین پاورراویژه همسرم اماده میکنم

دانلودباصلوات



التماس دعاازهمگی برای امام زمان علیه السلام

مردی از میان جمع بلند شد و گفت :

” چه کنیم که دعایمان مستجاب شود ؟”

حضرت پاسخ داد : با زبانی دعا کنید که با آن گناه نکرده باشید .

مرد متعجب و ناراحت گفت : یا رسول الله همه ما زبانی آلوده به گناه داریم !

حضرت فرمودند : زبان تو برای تو گناه کرده است نه برای برادر تو .

پس زبان تو نسبت به برادرت بی ‌گناه است و زبان او نسبت به تو .

برای یک‌ دیگر دعا کنید تا مستجاب شود  . . .

تذکر

دوستان چون پاورپوینتهاکه اماده میکنم بااستفاده از پاورپوینت 2010 میباشد لذابعدازدانلود بهتراست برنامه پاورپوینت 2010 راروی سیستم نصب نمایید تابابهترین کیفیت بتوانیدازان استفاده کنیدالبته باورژنهای پایینترنیزمثل2007میتوانیداستفاده کنید

پاورپوینت مسابقه ای برای مربیان ومدارس

یک پاورپوینت زیبای مسابقه ای مخصوص دوستان خوبم ومربیان مدارس باامیدبه رضایت خداوندمهربانیها هزینه دانلودیک صلوات عاشقانه برای تعجیل درظهورمعشوق عصرحاظر امام زمان علیه السلام برای دانلود روی لینک دانلود کلیک کنید

دانلودباصلوات

پاورپوینت اموزش نماز

  دانلودپاورپوینت اموزش کامل نمازهدیه من به تمام انهایی که درراه اموزش عاشقی کردن باخداگام برمیدارند برای دانلود برروی لینک زیرکلیک کنید به امیدرضایت حضرت حق                                                  http://s1.picofile.com/file/7302085799/%D8%A7




خانم ها چه خصایصی را دوست دارند

خانم ها چه خصایصی را دوست دارند

 

خيلي سخت است كه بتوان بر طبق خصوصيات اخلاقي كه جنس مخالف آنها را ميپسندد رفتار كرد. معمولاً هنگاميكه زمان قرارهاي ملاقات فرا مي رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان مي رسند، اما در مقابل آقايون همان چهره خسته و عرق كرده باشگاه را ترجيح مي دهند.

نكته مهمي كه آقايون نبايد هيچ گاه از نظر خود دور كنند اين است كه خانم ها هميشه آنطور كه وانمود مي كنند، نيستند و هيچ گاه حقيقت چيزهايي را كه دوست دارند در همسر خود ببينند را به زبان نمي آورند. شايد برخي از خانم ها نسبت به بعضي از خصوصيات اخلاقي همسرشان دل خوشي نداشته باشند و هميشه از او ايراد بگيرند و به او غر بزنند؛

اما بد نيست كه در اين قسمت از برخي خصوصياتي كه مي تواند يك خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نيز چيزهايي بدانيم. شايد خانم ظاهراً از تعدادي از رفتارهاي بخصوص آقا رضايت نداشته باشد، اما واقعيت اين است كه او در باطن خود، از زور خوشحالي در حال انفجار ميباشد. تعجب آور است؟!

اين مقاله را بخوانيد تا ببينيد كداميك از رفتارهاي "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر مي انگيزد و براي تغيير آنها مجددا فكر كنيد.

1- مرد مردها

هر چند خانم ها ادعا مي كنند كه از مردهاي مرتب و تميز و شيك پوش خوششان مي آيد، اما گاهي اوقات اگر با لباس هاي ورزشي كج و كوله جلوي آنها ظاهر شويد، غذا را بدون رعايت آداب ويژه بخوريد، و در كوچه فوتبال بازي كنيد، شايد به نظر خانم ها خيلي جذاب تر هم جلوه كنيد.

او بدش نمي آيد كه هر چند وقت يكبار براي نجاتش تلاش كنيد، و يا اگر از عهده تعمير برخي وسايل بر مي آييد اين كار را انجام دهيد، و يا حتي با دوستان خود گپ بزنيد. يك خانم با يك آقا قرار نمي گذارد تا بر سر اين موضوع كه كدامشان كفش ها و يا موهاي شيك تري دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلكه اين تفاوت هاي موجود ميان شما دو نفر است كه منجر به اتصال هر چه بيشتر شما به هم مي شود.

البته نبايد فراموش كنيد كه زمانيكه براي مشاهده تئاتر و يا صرف شام به بيرون مي رويد، او از شما انتظار دارد كه لباسهاي مناسب و آراسته اي به تن كنيد، اما در عين حال بايد در نظر داشته باشيد كه در بقيه ساعات بيشتر از حس مردانگي شما لذت مي برد - هر چند اين امكان وجود دارد كه هرگز به اين موضوع اعتراف نكند- هميشه لازم نيست شيك ترين لباس ها را به تن كنيد و درهاي مختلف را پيش از او برايش باز كنيد، فقط كافي است كه آروغ هاي بعد از نوشيدني را در زمان مناسب و هنگاميكه با دوستانتان هستيد بزنيد

2- نه گفتن

شما بايد تصميماتي كه به ذهنتان را مي رسد را انجام دهيد و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور مي دهد، عمل كنيد؛ حتي اگر اين كار سبب عصباني شدن خانم شود. آقايون تصور مي كنند كه دخترخانم ها به دنبال نامزدهايي مي گردند كه او را بتوانند روي يك انگشت خود بچرخانند و هر چه كه مي گويند انجام دهد.

اگر بخواهيد هميشه مطابق آنچه به شما ديكته مي شود، عمل كنيد، ديري نخواهد گذشت كه رابطه تان كسل كننده و ملال آور مي شود. خانم ها به دنبال مردي هستند كه چيزي براي ارائه كردن در دست داشته باشد و بتواند عقايد و ملاحظات شخصي خود را در بحث ها وارد كند. آنها به دنبال مردي هستند كه شخصيت منحصر بفردي داشته باشد. اگر تمام زندگي يك مرد را تنها "همسرش" تشكيل دهد، آنگاه ديگر چيزهاي زيادي براي گفتن ندارد و برايش سورپرايزهاي زيادي باقي نمي ماند كه بتواند در مواقع ضروري آنها را رو كند. حتي اگر همسر شما از آن دست خانم هايي باشد كه دوست دارند قدرت و كنترل خانواده را بدست بگيرند، باز هم بدش نمي آيد كه گه گاه با شما قدرت آزمايي و جدلي برابر داشته باشد. بنابراين اگر تا به حال تصور مي كرديد كه بايد كنترل تمام امور را به دست او بسپاريد، بهتر است از اين به بعد دست از اين كار برداريد؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نبايد خودتان را به يك خدمتكار خانگي دست آموز تبديل كنيد

 3-داشتن شهوت جنسي

كاملاً روشن است كه اگر يك رابطه، تنها به برقراري روابط جنسي محدود شود، طرف مقابل احساس مي كند كه مورد سوء استفاده قرار مي گيرد؛ اما از سوي ديگر بايد اين امر را نيز در نظر گرفت كه يك خانم زمانيكه مي بيند شوهرش در مقابل او كنترل خود را از دست ميدهد و ابزار علاقه مي كند انگار دنيا را به وي داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از يك روز سخت كاري و سرو كله زدن با ارباب رجوع و همكاران او را در خانه مي بينيد هيچ چيز جز معاشقه نمي تواند او را خوشحال كند؛ اين امر سبب مي شود كه او خودش را در راس تمام شادي هاي جهان قرار دهد.

اگر او شغل حساس و با ارزشي دارد و در سمت مهمي قرار دارد، بهتر است شما شروع كننده ارتباط جنسي باشيد. اين امر به او اجازه مي دهد كه با خيال راحت از رابطه خود لذت ببرد

 4- مستقل بودن

شايد هميشه خانم ها به اين دليل كه همسرشان ادعا مي كنند سرشان بيش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه كافي مبذول نمي دارند، وقت زيادي را در محل كار خود سپري مي كنند و يا با دوست هاي خود خوش گذراني مي كنند، ناراحت مي شوند. بايد توجه داشت باشيد كه اگر مي خواهيد همسرتان در كنارتان باقي بماند، بايد مانند يك پرنسس با او رفتار كنيد؛ اما از طرف ديگر، همواره در نظر داشته باشيد كه اگر سرگرمي، تفريح و كارهاي ديگري براي انجام دادن نداشته باشيد، ممكن است خانم احساس كند كه در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه كه شما در رابطه نياز به فضا داريد، خانم ها نيز از آزادي خود لذت مي برند و شديداً به آن محتاج هستند.

يك مرد مستقل و متكي به نفس در نظر خانم ها از جذابيت بيشتري برخوردار مي باشد. يك مرد محتاج و بدون آرزو هاي بزرگ، براي بيشتر خانم ها هيچ گونه جذابيتي ندارد. بنابراين شما مجاز هستيد كه با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذاريد و شغل و سرگرمي مخصوص به خودتان را داشته باشيد

 5- حسود بودن

حسادت يكي از احساسات قوي به شمار مي رود. هر چند انسان ها نمي توانند ميزان دقيق حسادت خود را كنترل نمايند، اما مقدار كمي حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقي، به راحتي مي تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزايش دهد.

اگر شما نسبت به مردهايي كه با اوصحبت مي كنند، هيچ گونه عكس العملي از خود نشان ندهيد، او تصور مي كند كه به هيچ وجه برايش ارزش قائل نيستيد، به همين دليل به دنبال كسي مي رود كه اين خلا را برايش پر كند. اگر او در مورد يك همكار مذكر خيلي صميمي و يا مربي اش بازخواست نماييد، شايد در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندي بر لب هايش نقش خواهد بست. توجه: زمانيكه نوبت به حسادت مي رسد، مقدار كمي از آن مي تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج كردن آن به شدت صرفه جويي كنيد.

از قدرت فوق العاده آن با خبر شويد: او مي تواند عاشق مردي شود كه نسبت به دارايي هاي شخصي او حساس بوده و از آنها محافظت كند

 6-آسيب پذيري

گاه به گاه هر انساني دوست دارد كه احساس كند ديگران به وجود او نيازمند هستند و از آنجايي كه كمتر اتفاق مي افتد يك خانم بتواند از شوهر خود محافظت كند، بد نيست كه به او اجازه دهيد اين كار را از طريق روش هاي ديگر به شما اثبات كند.

براي مثال بد نيست كه به او اجازه دهيد تا به شما گوشزذ كند نياز به جوراب هاي بيشتري داريد، يا اينكه هميشه يادتان مي رود رخت ها را به خشك شويي ببريد، و براي بستن كروات خود به كمك او احتياج داريد. شايد احمقانه به نظر برسد اما گاهي اوقات همين موارد ساده و پيش پا افتاده سبب مي شود كه او احساس بهتري نسبت به خودش پيدا كند و بيش از پيش جذب شما شود.

البته اين امر بدان معنا نيست كه سعي كنيد از او براي خود يك مادر بسازيد - هر چند او از اين كار بدش نمي آيد - اما اين امر شايد جزء آخرين چيزهايي باشد كه او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانيكه نياز به كمك داشتيد و احساس مي كرديد كه او مي تواند به شما كمك كند، از او درخواست همكاري كنيد.

با اين كار بدون شك به او احساس قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور مي كنند كه براي كشاندن خانم ها به سمت خود بايد از خودشان يك قهرمان دست نيافتني بسازند، اما اين امر صحت ندارد. مقداري نيازمندي و كمك خواستن سبب مي شود كه شما در نظر او تا حدي آسيب پذير جلوه كنيد، و در چنين موقعيتي تمام خانم ها حاضر ايستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما كمك كنند

 7-پنهان كردن احساسات

شايد او هميشه اعتراض مي كند كه چرا نبايد بداند كه شما در حال فكر كردن به چه موضوعي هستيد. شايد دوست داشته باشد بداند كه در طول روز و در محل كار براي ما چه اتفاقاتي رخ داده، شايد هميشه از شما بخواهد تا در مورد همه چيز با او صحبت كنيد، و به اصطلاح سفره دلتان را براي او باز كنيد تا بتواند به عميق ترين نقطه از احساساتتان دسترسي پيدا كند. شما مي دانيد كه خانم ها با دوست هاي دختر در مورد جزييات تمام مسائل به خصوص در مورد نگراني هاي خود، صحبت مي كنند. به همين دليل اگر بخواهيد تمام احساست خود را در مقابل او بازگو كنيد، خيلي راحت مي تواند به شما نمره دهد. در برخي مواقع اگر كمي از او دوري كنيد و خود را كمي اسرار آميز جلوه دهيد، او علاقه بيشتري به شما پيدا خواهد كرد. نكته جالب اينجاست كه خودش به شخصه براي پيدا كردن حقيقت تلاش مي كند.

خانم ها لذت مي برند تا بدون اينكه شما به آنها چيزي بگوييد، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بياورند. شايد آنقدرها هم كه شما تصور مي كنيد از اين كار متنفر نباشد.

 8-سرتاپاي او را وارسي كنيد

خانم ها به اندازه آقايون دوست دارند كه ديگران آنها را به خاطر توانايي هاي ذهني و عملي شان تحسين كنند، و زمانيكه كاري را درست انجام دادند مورد تشويق قرار بگيرند؛ آنها در چنين حالتي انتظار ترفيع رتبه و تشويقي نيز دارند. اگر يك خانم با حالت جذابي صحبت ميكند دلش مي خواهد مورد توجه قرار بگيرد. البته اين امر به شرايط و كسانيكه به او توجه مي كنند هم بستگي دارد. اما زمانيكه نوبت به مردي مي رسد كه خانم دوستش مي دارد، با كمال ميل به او اجازه مي دهد كه كليه متعلقاتش را چك كند. خانم ها هم مانند آقايون از تعريف و تمجيد لذت مي برند.

اگر به او توجه كنيد او واقعا خوشحال مي شود و اين خوشحالي شما را به هر كجا كه بخواهيد خواهد رساند. هميشه بهترين رفتارهايتان را رو نكنيد هر چند خانم ها در بيشتر موارد، زماني كه غر زدن هايشان را شروع مي كنند كاملاً جدي هستند، (به ويژه زمانيكه آشغال غذاهاي خود را روي ميز بگذاريد و يا جوراب هايتان را برنداريد) اما بايد اين امر را هم در نظر داشته باشيد كه اگر بخواهيد هميشه با او موفقت كنيد و مطابق خواسته هايش رفتار كنيد، او دلش براي خود واقعي شما تنگ خواهد شد.

اين دست رفتارها به دو قسمت تقسيم مي شوند: آنهايي كه خود واقعي شما را نمايان مي سازند و آن دسته اي كه شما را به او نشان مي دهند.

از آنجايي كه ما كاملاً واقف هستيم كه خانم ها نيازمند توجه هستند و همين توجه باعث جذب خانمها به آقايون مي شود، اين احتمال وجود دارد كه برخي رفتارهاي منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روي لب هاي او بنشاند و در وجود او جذابيت بيشتري نسبت به شما ايجاد نمايد.

بنابراين هيچ گاه نبايد به ظاهر صحبت هاي او توجه كنيد؛ در بيشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست مي دارد

اقایون قلب همسرتون رافتح کنید با...

چگونه قلب همسرم را از عشق سیراب کنم؟

توصيه اي به آقايان !اينکه چگونه قلب همسرخود را از عشق سيراب سازند.

افرین به شماکه میخواهی به همسرت محبت کنی برای دیدن روشهابه روی ادامه مطالب اون پایین کلیک کن زندگی سراسرعشق درانتظارشماست

ادامه نوشته

ارتباط ازجنس خانومها*همسران بدانند

رازهايي از سبک هاي ارتباطي زن ها(2)

5راز ارتباطي با زن ها :

راز (1):زن ها عاشق حرف زدن و صحبت کردن هستند، زيرا حرف زدن توليد کننده ي ارتباط است.

راز (2):زن ها با صداي بلند فکر مي کنند و با صداي بلند نيز احساس مي کنند!

راز (3):زن ها همواره با ذکر جزئيات همه چيز را بيان مي کنند.

راز (4):زن ها از صحبت کردن و حرف زدن به عنوان روشي براي تخليه ي تنش هاي خود استفاده مي کنند.

راز (5):زن ها هميشه ناراحتي و نگراني خود را کمتر از آنچه به راستي هست نشان مي دهند.

لطفابرای توضیح بیشتربه بخش ادامه مطالب بروید


 

 

ادامه نوشته

نمازهای نافله

4. نمازهاى نافله عشق به پرستش و بندگى ، انسان را وا مى دارد كه بيش از حدِّ مقرر نيز به اطاعت و نيايش بپردازد. اين با نمازهاى مستحب جلوه گر مى شود.
چگونه انسان مى تواند عاشق خدا باشد و تنها به همان واجبات اكتفا كند و بيش از آن ، نمازى نخواند؟ اين نمازها كه به
((نافله )) معروف اند، فراوان است . از جمله نافله هاى روزانه است به اين صورت :نافله ، نماز صبح ، دو ركعت ، پيش از نماز صبح . 
نافله ، نماز ظهر، هشت ركعت ، پيش از نماز ظهر. نافله ، نماز عصر، هشت ركعت ، پيش از نماز عصر. نافله ، نماز مغرب ، چهار ركعت ، بعد از نماز مغرب . نافله ، نماز عشا، دو ركعت نشسته ، پس از نماز عشا. نافله شب (نماز شب ) يازده ركعت ، پيش از اذان صبح كه هشت ركعت آن ، نافله شب  نامدارد و دو ركعتش به نام نماز شَفع و يك ركعت هم به نام نماز وَترمشهور است .نافله از كلمه ((نَفْل )) است ، يعنى زيادى واضافه بر مقدار واجب است .
بر پيامبر اسلام ، نافله شب واجب بود و خدا دستور داده بود كه شب برخيزد و به تهجّد و عبادت نيمه شب بپردازد تا به مقام والا برسد.(150)
در حديث آمده است :
نمازهاى مستحب ، همچون هديه اى به درگاه خداوند است كه به هر حال قبول مى شود.(151)
درباره نوافل ، حديث هاى بسيارى در كتب روايت آمده كه اينجا مجال پرداختن به آنها نيست .(152)
نمازهاى مستحب ، جبران كننده نواقص نمازهاى واجب است و همچون صدقه اى است كه انسان ، آن را مى پردازد. به خصوص نماز شب ، راز ارتباط عاشقانه ميان بنده و خداى اوست كه هر سحر از بستر خواب برخيزد و خواب و كسالت را كنار بگذارد و به مناجات در دل شب بپردازد و دور از چشم هاى خواب رفته ، با خداى خود به راز و نياز و اشك و عبادت و شكر و سجود و قنوت بپردازد.
اولياى الهى ، اهل تهجّد و شب زنده دارى و نمازهاى مستحب ، با قنوت هاى مفصّل و سجده هاى طولانى و اشك هاى ريزان و ديده هاى گريان بوده اند.
علماى بزرگ ، عارفان وارسته و دوستان خدا، از
((نماز شب )) غفلت نكرده و نمى كنند.(153)
در روايتى آمده است كه خداوند مى فرمايد:
((كَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ يُحِبُّنى ، فَاِذا جَنَّهُ اللّيلُ نامَ عَنّى . اَلَيْسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِيبِهِ؟))(154)
دروغ مى گويد آنكه مى پندارد مرا دوست دارد، امّا چون شب فرا مى رسد، به خواب مى رود و به ياد من نيست . مگر نه اين است كه هر دوستدارى ، خلوت و نجواى با دوستش را دوست مى دارد؟ ...
در دل شب خيز و ريز قطره اشكى ز چشم
كه دوست دارم كند گريه گنهكار ما
انسان با نافله مى تواند چنان به خدا نزديك شود و الهى گردد كه جز حق نبيند و جز حق نشنود و به آنجا برسد كه هر دعايى بكند مستجاب شود.(155)
خدايا! ما را در
((بندگى )) خودت ثابت و استوار بدار.
عشق خود و شوق عبادتت را در دل مان افروخته تر بگردان .
عمر و فكر و استعداد و توان جسمى و قواى روحى ما را، خالصانه در راه اطاعت خود بدار.
خداوندا! ما را از
((بر پادارندگان نماز)) قرار بده .

یک هدیه بزرگ به همه دوستان ازکلام پیامبرمهربانیها

- پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
سه نفر از مردمان كه پيش از شما مى زيستند، در پى يافتن جايى براى خانواده خود بيرون رفتند، در راه گرفتار باران شدند و به درون كوهى پناه بردند. سنگى بر در غار افتاد و راه را بر آنان بست . به يكديگر گفتند: جاى پاى ما از بين رفته و سنگ راه را بر ما بسته است و كسى جز خداى تعالى از مكان ما با خبر نيست . بياييد خداى سبحان را به خالص ترين كارهايى كه كرده ايم و بدانها اميد داريم ، بخوانيم .
يكى گفت : بارخدايا، تو مى دانى كه من زنى را خوش داشتم و او را به خود خواندم ، زن سرباز زد. وعده اجرتى به او دادم ، پذيرفت . وقتى مى خواستم با او جمع شوم ، او از خشيت تو به سختى لرزيد و گفت : من از بيچارگى به خواسته تو تن دادم . و من او را رها كردم ، اگر مى دانى كه من اين كار را به اميد رحمت و بيم از عذاب تو كردم . راه را بر ما بگشا.
يك سوم سنگ كنار رفت .

 ديگرى گفت : بارخدايا تو مى دانى كه من پدر و مادرى داشتم و براى ايشان شير مى دوشيدم ، شبى شير آوردم . خواب بودند. ايستادم تا سپيده دميد و خود بيدار شدند و شير را نوشيد بار خدايا، اگر تو مى دانى كه اين كار را اميد رحمت تو كردم ، بر ما گشايشى فرما.
يك سوم ديگر گفت سنگ كنار رفت .
سومى گفت : بارخدايا، تو مى دانى كه من روزى كارگرى را به خدمت گرفتم و او تا نيمه روز كار كرد و من مزد او را دادم . او خشمگين شد و اجرت را نگرفت ، و من آن اجرت را در كار تجارت گاو و گوسفند و جز آن به كار بستم و چون بار ديگر در طلب اجرت بازگشت ، گفتم ، همه اينها مال توست ، بگير. اگر مى خواستم جز اجرتش چيزى به او نمى دادم . بارخدايا، اگر، تو مى دانى كه من اين كار را به اميد رحمت و بيم از عذاب تو كردم ، راه ما را بگشا.
و سنگ به كلى كنار رفت و آن سه بيرون آمدند و رفتند.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) با بيان اين خبر چنين رساند كه عمل صالح ، علاوه بر اين كه براى آخرت ثوابى اندوخته است ، صاحب آن در دنيا نيز از آن بهره مند است ، همچنين اين فايده را رساند كه كسى كه در دفع ضررها و آسيبها به پروردگارش پناه مى برد، سزاوار است كه به ذكر كارهاى نيكش توسل جويد. كه اميد اجابت در آن نزديك تر است .

فکرمیکنی همه مشکلات برای شماست و راه حل ندارد؟کلیدحل همه انها اینجاست

بخش اول : بهره هاى دعا1 - امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود:
دعا سرنوشت ثابت را پس از آن كه سخت استوار شده است باز مى گرداند.
پس بسيار دعا كنيد كه دعا كليد رحمت و مايه رواگشتن هر حاجت است ، و به آن چه نزد خداست ، جز با دعا نتوان رسيد. هر درى را كه بسيار بكوبند زود باشد كه به روى كوبنده باز شود.
2 - و فرمود:
خداى تبارك و تعالى مى داند بنده به هنگام دعا چه مى خواهد ولى دوست دارد كه حاجتها فاش به درگاهش اظهار شود؛ پس چون دعا كردى حاجتت را نام ببر. در نزد خداى سبحان چيزى دوست داشتنى تر از اين نيست كه از او درخواست شود.
3 - و فرمود:
دعا كنيد كه دعا درمان هر درد است ، و چون دعا كردى چنين پندار كه حاجتت پشت در است .
4 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
پروردگارتان را شب و روز مى خوانيد؟! بدانيد كه سلاح مومن دعاست .
5 - امام على بن موسى الرضا (عليه السلام )، فرمود:
سلاح پيامبران را به همراه داشته باشيد.
گفته شد: اى فرزند رسول خدا، سلاح پيامبران چه بود؟
فرمود: دعا.
6 - امام محمد باقر (عليه السلام ) فرمود:
در تورات نوشته شده است كه موسى (عليه السلام ) پرودرگارش جل و علا، را خواند و گفت : ناگزيرم در مكانهائى بنشينم كه تو را والاتر و بالاتر از آنى كه در آنجا يادت كنم .
خداوند: فرمود: اى موسى ، در هر حال و هر دم مرا ياد كن .
7 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
يك دعا در خلوت با هفتاد دعا در آشكار برابر است .
8 - و او فرمود:
دعا مغز عبادت است (عبادت خالص است ) و هر كس دعا كند هلاك نشود.
9- و فرمود:
هر كس مى خواهد خداى سبحان در سختى هاى و غمها دعايش را اجابت كند، هنگامى رفاه و فراخى بسيار دعا كند.
10 - و او، كه برترين درودها بر او و آل او باد، فرمود:
برترين ، عبادت امت من پس از قرائت قرآن دعاست ، آن گاه اين آيه را خواند:
أَستَجِب لَكمْ إِنَّ الَّذِينَ يَستَكْبرُونَ عَنْ عِبَادَتى سيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ
(1) مرا بخوانيد تا دعايتان را اجابت كنم ، كسانى كه از پرستش من كبر مى ورزند ديرى نپايد كه با خوارى به دوزخ مى آيند.
نمى بينى كه دعا همان پرستش است .
11 - و فرمود:
اى على ! نيايشگر بى عمل چون تيرانداز بى كمان است .
12 - همو فرمود:
از دعا عاجز نباشيد كه نيايشگران هلاك نشوند. و سزاست كه هر كس از شما پروردگارش را بخواند و از او بخواهد، حتى بند كفش گسسته خود را از او بخواهد. و از فضل خدا درخواست كنيد كه خداوند دوست دارد از او درخواست شود.
هر مسلمانى كه دعايى كند و در دعايش گناه و بريدن از خويشان نباشد، خداى تعالى يكى از سه چيز را به او عطا مى كند:
يا دعايش را زود اجابت كند،
و يا براى آخرتش بيندوزد،
و يا اين كه شرى مانند آن را از او باز دارد.
گفتند: اى رسول خدا، اگر چنين است ما بيشتر دعا مى كنيم .
فرمود: خدا نيز بيشتر عطا مى كند.
13 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
خدا مى فرمايد: هر كس به جاى درخواست از من به ياد من باشد و ذكر من او را به خود مشغول دارد من به او بيش از درخواست كننده ام عطا مى دهم .
14 - و فرمود:
هر كس در نهان خدا را ياد كند، خدا را بسيار ياد كرده است . منافقان خدا را در آشكار ياد مى كنند و در نهان ياد نمى كنند يُرَاءُونَ النَّاس وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلا قَلِيلاً (2)
((عبادت خود را به مردم نشان مى دهند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند)).
15 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
خداى تعالى كسانى را كه در دعا پافشارى مى كنند دوست دارد.
16 - و فرمود:
چون بنده به ثناى من مشغول شود، من حاجتهاى او را برآورده كنم .
17 - و فرمود:
هيچ ذكرى برتر از قول لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ نيست ، و هيچ دعايى برتر از استغفار نيست .
آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ استَغْفِرْ لِذَنبِك (3)
((بدان كه معبودى جز الله نيست و براى گناهت آمرزش ‍ طلب )).
18 - و از اوست كه فرمود:
پروردگارا، كاش مى دانستم كه از بندگانت كدامين را دوست مى دارى تا دوستش بدارم .
خطاب آمد كه هر گاه بنده ام را ديدى كه مرا بسيار ياد مى كند، بدان كه من او را توفيق و اجازت داده ام و من دوستش دارم . و چون بنده ام را ديدى كه مرا ياد نمى كند، من او را باز داشته ام و من دشمنش دارم .
19 - و فرمود:
دعا كه كم شد بلا نازل شد.
20 - و فرمود:
چيزى نزد خداوند گرامى تر از دعا نيست .
21 - همو فرمود:
در وقت رفاه و راحتى ، با دعا نزد خدا آشنائى نما تا در سختى تو را بشناسد.
22 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
براى بلا، دعا مهيا كنيد كه سرنوشت را جز دعا باز نمى گرداند؛ و چيزى جز نيكوكارى عمر را نمى افزايد.
23 - اميرالمومنين (عليه السلام )، فرمود:
موجهاى بلا را با دعا بازگردانيد؛ كه بلا زده گرفتار از سالم امان نايافته از بلا، به دعا نيازمندتر نيست .
بخش دوم - آداب دعا24 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) هنگام دعا و زارى دستهايش را بالا مى برد و دعا مى كرد، چنان كه مسكين طعام مى طلبد.
25 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
بنده به درگاه خدا حاجتى دارد، به ثناى خدا و درود و دعاى محمد مى پردازد و حاجتش را از ياد مى برد، و خداوند بدون درخواست ، آن را برآورده مى كند.
و قول لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مهتر سخنان (ذكرها) است .
26 - و اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
چون حاجتى به درگاه خدا داشتى آن را با دعا و درود بر پيامبر و آل او (عليه السلام ) آغاز كن آن گاه حاجتت را بخواه ، خداى تعالى كريم تر از آن است كه از او دو حاجت درخواست شود؛ يكى را برآورد و ديگرى را وانهد.
27 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
مباد كسى از شما از پروردگارش چيزى از حاجتهاى دنيوى و اخروى را بخواهد مگر اين كه در آغاز خداى عزوجل را ثنا گويد و ستايش كند و بر پيامبر و آل او، دعا و درود بفرستد و به گناه خويش اعتراف كند، آن گاه نياز آورد.
28 - و فرمود:
چون خواستى دعا كنى خداى عزوجل را به مجد و عظمت بستا و حمد و تسبيح و تهليل لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ او گو و ثنا و ستايشش كن و بر پيامبر و آل او دعا و درود بفرست . آن گاه آنچه را مى خواستى كن ، مى دهندت .
29 - روايت است كه ،
چون بنده پيش از دعا ثنا آغاز كند، دعايش به اجابت رسيده است ، و اگر پيش از ثنا دعا آغاز كند، اميدى دارد.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با اين سخن ما را ادب فرمود كه ، سلام پيش از كلام است .
30 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
خداى تبارك و تعالى به موسى بن عمران (عليه السلام ) وحى كرد كه ، هر گاه در پيشگاه من مى ايستى ، ذليلانه و فقيرانه بايست ، و چون تورات مى خوانى با آوايى حزين صدايت را به من برسان .
قرائت موسى (عليه السلام ) حزن انگيز بود، چنان بود كه گويا انسانى را خطاب مى كند.
31 - امام حسن (عليه السلام ) فرمود:
هر كه قرآن خواند، دعايى مستجاب دارد، زود يا دير (در دنيا يا در آخرت ).
32 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
قرآن را با صوت و آهنگ عرب بخوانيد و از آهنگهاى هرزگان و گناهكاران (يا هرزگان يهودى و نصارى ) بپرهيزيد، كه پس از من مردمى مى آيند كه قرآن را به آواز غنا و شيوه راهبان و نوحه سرايان در گلو مى گردانند؛ دلهاى اينان و دلهاى كسانى كه كار ايشان را بزرگ مى دانند مفتون و گمراه است .
33 - روايت است كه
مردى نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، آمد و گفت : اى رسول خدا، از خدا بخواه تا دعايم را بپذيرد و روا كند.
فرمود: اگر اين را مى خواهى كسبت را پاكيزه كن .
34 - روايت است كه
موسى (عليه السلام ) مردى را ديد كه گريه و زارى بسيار مى كرد و دستهايش ‍ را سوى آسمان آورده بود و لابه و التماس مى كرد. خدا به موسى وحى كرد كه اين مرد هر چه كند دعايش به اجابت نرسد چرا كه در شكم حرام دارد و بر پشت حرام دارد و در خانه حرام دارد.
35 - و او (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس حلال بخورد فرشته اى بر فراز او بايستد و برايش استغفار كند تا از خوردن آن طعام حلال فارغ آيد.
36 - و فرمود:
بازگرداندن دانگى (يك ششم درهم ) از حرام نزد خداى سبحان با هفتاد حج مقبول برابر است .
37 - و فرمود:
چون لقمه اى از حرام در اندرون بنده جاى گيرد فرشتگانى كه در آسمانها و زمينند او را نفرين كنند.
38 - در تورات است كه ،
خداى عزوجل به بنده مى گويد: آن گاه كه تو، مرا عليه بنده اى از بندگانم به خاطر ستمى كه به تو كرده است مى خوانى از بندگانم نيز كسى هست كه تو را نفرين مى كند، چرا كه ستمى به او روا داشته اى ، اگر خواهى دعاى تو و دعاى او، هر دو را اجابت كنم ، و اگر خواهى اجابت هر دو شما را به روز رستاخيز افكنم .
39 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
خداوند مى فرمايد: به عزت و جلالم سوگند كه من دعاى ستمديده اى را كه بى دادى بر او رفته است روا نكنم در حالى كه او به يكى از بندگانم ستمى مانند آن را روا داشته است .
40 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
چون كسى از شما دعا كند، فراگير دعا كند كه به اجابت نزديكتر است . و هر كس ، پيش از آن كه براى خود دعا كند چهل مرد از برادرانش را مقدم بدارد، دعاى او در حق ايشان و خود اجابت مى شود.
41 - و امام ابوالحسن كاظم (عليه السلام ) فرمود:
هر كس براى برادران مومن خود دعا كند خدا به جاى هر مومن فرشته اى را مى گمارد تا براى او دعا كند.
و هر مومنى كه براى زنده و مرده مردان و زنان مومن و مسلمان دعا كند خداوند به شمار هر مرد و زن مومن از بعثت آدم تا قيمت قيامت ، حسنه اى به او دهد.
42 - هر گاه دشوارى و بلايى بر مرد فرود آمد و روزه بدارد كه خداى سبحان مى فرمايد:
(( استَعِينُوا بِالصبرِ وَ الصلَوةِ (4) از صبر و نماز مدد بجوئيد)) و صبر همان روزه است .
43 - و فرمود:
دعاى روزه دار به گاه افطار اجابت مى شود.
44 - و فرمود:
هر روزه دار دعايى (مستجاب ) دارد.
45 - همو فرمود:
خواب روزه دار عبادت و خاموشى او تسبيح و دعاى او مستجاب و عملش ‍ دو چندان است .
46 - و فرمود:
روزه دار هنگام افطار دعايى ردناشدنى دارد.
47 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
شنيدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمود: هر كس نماز واجبى را براى خدا به جا آورد در پى آن دعايى مستجاب دارد.
راوى اين روايت ، فحام گفت : به خدا سوگند، من اميرالمؤ منين (عليه السلام ) را در خواب ديدم و از او درباره اين خبر پرسيدم ، فرمود: درست است ، از نماز واجب كه فارغ شدى در حال سجده بگو:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ رَوَاهُ وَ بِحَقِّ مَنْ رُوِيَ عَنْهُ صَلِّ عَلَى جَمَاعَتِهِمْ وَ افْعَلْ بِي كَيْتَ وَ كَيْتَ ((بار خدايا به حق آن كس كه اين خبر را روايت كرد و به حق ان كس كه اين خبر از او روايت شد، بر جمله ايشان درود فرست و با من چنين و چنان كن .))
48 - معاوية بن وهب از امام صادق (عليه السلام ) پرسيد برترين چيزى كه بندگان بدان بر پروردگارشان تقرب مى جويند چيست ؟ او فرمود: من چيزى را پس از معرفت ، برتر از نماز نمى دانم ؛ نمى بينى كه بنده صالح عيسى بن مريم (عليه السلام )، فرمود:
(( وَ أَوْصنى بِالصلَوةِ (5) و مرا به نماز سفارش كرد...)).
49 - از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيدند: كه برترين ، كارها چيست ؟
فرمود: نمازگزاردن در اول وقت .
50 - روايت است از كه خداى تعالى به موسى (عليه السلام ) فرمود:
تا كنون كارى براى من كرده اى ؟
گفت : برايت نماز گزارده ام و روزه داشته ام و صدقه داده ام و به ياد تو بوده ام
خداى تبارك و تعالى گفت نماز برهان توست و روزه حفاظ توست و ذكر نور توست ، براى من چه كرده اى ؟
موسى (عليه السلام ) گفت : مرا به ياد كارى كه از آن توست راه بنما.
گفت : اى موسى ، هيچ گاه براى من با كسى كه دوستى كرده اى و براى من با كسى دشمنى كرده اى ؟
اين هنگام بود كه موسى دانست برترين كارها دوست داشتن و دشمن داشتن به خاطر خداست .
51 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
محكم ترين دستگيره هاى ايمان ، دوست داشتن ، و دشمن داشتن براى خداست .
52 - و امام رضا (عليه السلام ) در مكتوب خود به همين نكته اشاره فرمود كه ،
دوستدار آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) باش اگر چه فاسق باشى و دوستدار دوستدارانش باش اگر چه فاسق باشند.
در خور ذكر است كه اين مكتوب اكنون نزد يكى از اهالى
((كرمند)) كه روستايى بين راوند و اصفهان است ، مى باشد، و قصه آن چنين است كه مردى از اهالى روستا كه هنگام رفتن مولايمان امام رضا (عليه السلام ) به خراسان باربر ايشان بود، هنگام بازگشت به امام (عليه السلام ) مى گويد: اى فرزند رسول خدا، دست نوشته اى از خود را به من دهيد تا بدان تبرك جويم . و امام (عليه السلام )، اين مكتوب را به آن مرد سنى داد.
53 - و در دعاى ايشان (عليهم السلام ) چنين آمده است :
اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَعْدَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِاللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ بار خدايا من با توسل به محمد و آل محمد به تو روى مى كنم ، و بديشان ، سوى تو تقرب مى جويم ، و ايشان را براى حاجتهايم پيش مى آوريم . بار خدايا من نزد تو از دشمنان آل محمد بيزارى مى جويم و با نفرين بر ايشان ، نزد تو تقرب مى جويم .
54 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
چون چيزى پدرم را اندوهگين مى كرد، زنان و كودكان را گرد مى آورد و دعا مى كرد و آنان آمين مى گفتند.
55 - و فرمود:
نشد كه چهار نفر را بر يك امر گرد آيند و خدا را بخوانند و مگر اين كه با اجابت پراكنده شوند.
56 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
چهل نفر بر يك امر گرد نيايند مگر اين كه خداى تعالى (دعاى ) ايشان را بپذيرد و روا كند، تا بدانجا كه اگر به از ميان برداشتن كوهى دعا كنند، آن را از جا بركنند.
57 - و فرمود:
زود اجابت شونده ترين دعاها، دعاى غائب براى غائب است .
58 - و فرمود:
سه دعا مستجاب است ، دعاى حج گذار براى خانواده به جامانده خود، و دعاى بيمار، پس او را آزار ندهيد و به ستوه نياوريد و دعاى ستمديده .
59 - همو فرمود:
سه دعاست كه مستجاب است ، و در آن شكى نيست ؛ دعاى ستمديده ، و دعاى مسافر، و دعاى پدر بر فرزندش .
60 - و فرمود:
به هنگام رقت (دلسوختن ) دعا را غنيمت شماريد كه رقت ، رحمت است .
61 - و از اوست كه فرمود:
خداى سبحان را آن گونه بخوانيد كه به اجابت يقين داريد، و بدانيد كه خداوند دعايى را كه از دل غافل برآيد اجابت نكند.
62 - و در دعاى ايشان (عليهم السلام )، چنين آمده است :
اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ وَ حَجَبَتْ دُعَائِي عَنْكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتَجِبْ لِي يَا رَبِّ بِهِمْ دُعَائِي بارخدايا، اگر گناهانم آبرويم را نزد تو برده است و دعايم را از تو در پرده داشته است ، تو بر محمد و آل محمد درود فرست و بديشان دعايم را روا كن ، اى پروردگارم .
63 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كس دو ركعت نماز بگذارد و بداند كه در آن دو ركعت چه مى گويد، از نماز كه فارغ آيد، هر گناهى كه بين او و خداى تعالى است ، آمرزيده است .
64 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
زبانهايتان را به استغفار خو دهيد، كه خداى تعالى استغفار را براى آمرزيدن شما، به شما آموخت .
65 - و اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
شگفتا از كسى كه هلاك مى شود و نجات با اوست .
گفته شد: آن چيست ؟
فرمود: استغفار.
66 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، فرمود:
خداى تبارك و تعالى فرمود: اى فرزند آدم ، مرا نخواندى و به من اميد نداشتى تا آنچه را از تو سر زده بود بيامرزم . اگر با گناهانى برابر با سطح زمين نزدم بيايى و به من شرك نورزى ، من آمرزشى برابر با آن بياورم ، و اگر چندان گناه كنى كه گناهانت به پهنه آسمان برسد و پس از آن از من آمرزش طلبى ، تو را بيامرزم .
67 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
دعا از آسمان ، در پرده مى ماند و بالا نمى رود و تا اين كه نيايشگر بر پيامبر و آل او درود فرستد.
68 - محمد بن حسين بن كثير خزاز از پدرش نقل كرد كه او گفت :
امام صادق (عليه السلام ) را ديدم كه زير جامه هايش ، (زير) جامعه اى زبر و ستير پوشيده بود و روى آن جامه اى پشمين و روى آن جامه ، پيرآهنى ستبر در بر كرده بود. گفتم : مردم جامه پشمين را خوش ندارند.
فرمود: چنين نيست ، پدرم محمد بن على امام باقر (عليه السلام ) چنين جامه اى مى پوشيد، و جدم على بن حسين (عليه السلام ) نيز آن را مى پوشيد؛ آنان وقتى نماز مى ايستادند زبرترين جامه هايشان را مى پوشيدند.
و او (عليه السلام ) هنگامى كه مى خواست نماز بگزارد به مكانى سخت مى رفت و در آنجا نماز مى گزارد و بر زمين سجده مى كرد. روزى به
((جبان )) كه كوهى در مدينه است ، رفت و بر تخته سنگى سخت و سوخته ايستاد و شروع به نماز كرد و بسيار گريست . چندان كه چون سر از سجده برداشت از كثرت اشك ، گويى در آب فرو رفته است .
69 - زهرى گفت :
به او (عليه السلام ) گفتم : برترين اعمال كدام است ؟
فرمود: آن كه به آن درآيند و از آن بگذرند.
گفتم آن چيست ؟
فرمود: گشودن قرآن و ختم آن ؛ هر زمان كه قارى ، قرائت آن را آغاز كند؛ تا به آخر پيش رود.
70 - و فرمود:
نهايت پرستش بنى آدم سجده كردن است .
و برترين اوقات تلاوت قرآن ماه رمضان است . و آنچه از اخبار برمى آيد اين است كه قرائت قرآن با فضيلت تر از همه دعاهاست .
71 - كه او (عليه السلام ) فرمود:
خداى سبحان مى فرمايد: هر كس به قرائت قرآن پردازد و از خواهش و مسئلتم باز ماند، من ثواب شاكران را به او عطا كنم .
72 - و در شرع است كه ،
دعا پس از نمازهايى واجب مستجاب است .
73 - روايت است كه ،
دستى كه در آن انگشترى باشد بازگردانده نمى شود.
74 - اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:
انگشترى عقيق به دست كنيد كه براى شما فرخنده است و از بلا ايمن مى مانيد.
75 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
دعاى چهار كس اجابت نمى شود:
دعاى مردى كه در خانه اش نشسته است و مى گويد، پروردگارا، روزيم ده . (خداوند) به او مى گويد: مگر تو را به طلب امر نكردم ؟
و مردى كه زنى دارد و به او نفرين مى كند. به او مى گويد: مگر كار او را به دست تو نسپردم ؟
و مردى كه مالى داشته و آن را تباه كرده است و مى گويد، پروردگارا، روزيم رسان . به او مى گويد: مگر تو را به ميانه روى و سامان دهى مال امر نكردم ؟
آن گاه اين آيه را قرائت فرمود:
وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسرِفُوا وَ لَمْ يَقْترُوا وَ كانَ بَينَ ذَلِك قَوَاماً (6) و كسانى كه چون انفاق كنند به گزاف زياده ، روى نكنند، و تنگ نگيرند و ميان اين دو روش را برگزينند.
و مردى كه مالى داشته و بى گرفتن شاهدى ، آن را وام داده است . به او مى گويد: مگر تو را به گرفتن شاهد امر نكردم ؟
76 - آن وقت كه دعا در آن رد نشود، بين ظهر تا عصر شماست .
77 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هنگام برگشتن سايه ها و وزيدن بادها، حاجتهاى خود را از خدا بخواهيد كه آن گاه ، گاه توبه كنندگان است .
78 - و امام محمد باقر (عليه السلام ) فرمود:
خداى تعالى از بندگان مومنش بسيار نياز آوران و نيايش كنان را دوست دارد؛ پس ، از هنگام سحر تا دميدن خورشيد دعا كنيد كه آن ساعتى كه در آن درهاى آسمان گشوده مى شوند و بادها مى وزند و روزى هاى قسمت مى دهند و حاجتهاى بزرگ برآورده مى گردند.
79 - و امام حسين (عليه السلام ) فرمود:
آنچه اين امت كنند، هر بامداد به خداى عزوجل عرضه مى شود.
80 - و پيامبر (عليه السلام ) فرمود:
خداوند مى فرمايد :اى فرزند آدم ، پس از بامداد ساعتى مرا ياد كن و پس از عصر ساعتى ، تا من آنچه را نگران و انديشناك كرده است برايت كفايت كنم .
81 - و فرمود:
ساعتى در شب است كه هر بنده مسلمانى به آن برخورد و آن را دريابد و در آن ساعت از خدا خير دنيا و آخرت را بخواهد، خداى سبحان به او عطا مى كند. و آن ساعت در همه شبهاست .
82 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
سه وقت است كه دعا در آن از خداى تعالى پوشيده نمى ماند:
پس از نماز واجب ، و هنگام بارش باران ، و هنگام ظهور معجزه اى از جانب خداى تعالى در زمين .
83 - و فرمود:
بنده دعايى مى كند و خداوند بر آوردن حاجت او را تا روز جمعه پس ‍ مى اندازد.
84 - همو فرمود:
روز جمعه بهتر روزهاست و نزد خداوند از روز فطر و قربان والاتر است ، و در آن ساعتى است كه كسى در آن از خداى عزوجل چيزى نخواهد مگر اين كه به او عطا كند و به شرط آن كه حرام نخواهد.
85 - اميرالمومنين (عليه السلام )، در خطبه روز جمعه خود فرمود:
آگاه باشيد كه خدا اين روز را براى شما عيد كرده است ، و آن مهتر روزهاى شما و برترين عيدهاى شماست ، و خداى تعالى شما را امر كرده است كه در آن به سوى ذكر او (نماز جمعه ) برويد. و پس رغبت شما در آن بسيار و نيتتان خالص باشد. و در آن روز بسيار به درگاه خداى سبحان گريه و زارى كنيد و رحمت و غفران او را درخواست كنيد؛ كه خداى تعالى در آن روز دعاى هر مومن را اجابت كند و هر كه را از عبادتش كبر ورزد به آتش ‍ درآورد. خداى تعالى فرمود:
ادْعُونى أَستَجِب لَكمْ إِنَّ الَّذِينَ يَستَكْبرُونَ عَنْ عِبَادَتى سيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ (7) مرا بخوانيد تا دعاى شما را اجابت كنم ، كسانى كه از پرستش من كبر مى ورزند زود باشد كه با خوارى در آتش دوزخ روند.
و بدانيد كه خداى سبحان در آن روز ساعتى فرخنده دارد كه بنده مومن در آن ساعت ، هر چه از خدا خواهد به او عطا كند.
86 - عبدالله بن سنان گفت :
از امام صادق (عليه السلام ) از آن ساعت روز جمعه كه دعا در آن اجابت مى شود، پرسيدم ، فرمود:
از آن هنگام كه امام از خطبه اش فارغ مى شود تا هنگامى كه صفها راست مى شود. و ساعت ديگر، از آخر روز تا غروب خورشيد است .
87 - روايت است كه ،
آن ساعت ، وقتى است كه نيمى از قرص خورشيد ناپديد شده و نيم ديگر باقى باشد.
و فاطمه زهرا (عليها السلام )، در اين وقت دعا مى كردم ، پس دعا در اين هنگام اجابت مى شود.
88 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
دعاى بين اذان و اقامه رد نمى شود.
89 - معلى بن خنيس از امام صادق (عليه السلام ) چنين روايت كرد كه ،
هر كس كه روز جمعه را دريافت در آن روز به چيزى جز عبادت نپردازد، كه در آن روز بندگان آمرزيده مى شوند، و رحمت بر آنان نازل مى شود.
90 - و فرمود:
جمعه حقى واجب دارد، پس مباد كه در آن چيزى از عبادت خداى تعالى و تقرب به او، با عمل صالح ، و ترك جمله حرامها را ضايع كنى ، يا در آنها كوتاهى كنى ، كه خداى تعالى حسنات را در آن دو چندان مى كند و گناهان را پاك مى كند و درجات را بالا مى برد، و شب آن مثل روز آن است . اگر توانستى شب آن را با دعا و نماز زنده نگاه دارى چنين كن ! كه خداى تعالى حسنات در آن دو چندان مى كند و گناهان را پاك مى كند. و رحمت و مغفرت فراگير است و او كريم است .
91 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
(نماز) جمعه ، حج مسكينان است .
92 - و از كعب است كه ،
خداى تعالى از ساعتها، ساعتهاى نماز را برگزيد، و از روزها جمعه را برگزيد، و از شبها شب قدر را برگزيد، و از ماهها ماه رمضان را برگزيد.
نماز آن چه را بين نمازى تا نماز ديگر است پاك مى كند، و (نماز) جمعه آن چه را بين جمعه اى تا جمعه ديگر است پاك مى كند (و حسنات را) سه برابر مى كند، و (روزه ) ماه رمضان آن چه را بين رمضانى تا رمضان ديگر است پاك مى كند، و حج نيز به همچنين . پس بنده مى ميرد در حالى كه بين دو حسنه است . حسنه اى كه در انتظار آن است و حسنه اى كه آن را به جا آورده است . و در نزد خداى تعالى عمل كردن در هيچ يك از روزها دوست داشتنى تر از دهه ذى الحجة نيست و هيچ شبى با فضيلت تر از شبهاى آن نيست .
93 - روايت است كه خداى تعالى در زمانهاى پيشين ، به پيامبرى از پيامبران وحى كرد كه هر فردى از امت تو سه دعاى مستجاب دارد. مردى اين وحى خبر يافت و به خانه رفت و با همسرش در ميان گذاشت . زن پاى فشرد كه يك دعا برابر من بگذار، و مرد پذيرفت .
زن گفت : از خدا بخواه كه مرا زيباترين زنان اين زمان كند.
مرد دعا كرد و چنين شد. و زن چون ديد كه شاهان و جوانان پرناز و نعمت و برخوردار به او رغبت فراوان دارند به شوى خود كه پيرمردى تهيدست بود، بى ميل شد و به بدرفتارى و درشتى با او پرداخت ، و مرد با او مدارا مى كرد ولى تاب نافرمانى و ناسازگارى او را نداشت ، از خدا خواست تا او را به سگى بدل كند. زن سگ شد. فرزندان گرد آمدند و گفتند: پدر، مردم از اين كه مادر ما سگ شده است ، نكوهشمان مى كنند و گريه سر دادند و از پدر خواستند كه دعا كند تا او را آن چنان كه بود، برگرداند. مرد خداى تعالى را خواند و خداوند او را به حالت نخست بازگرداند، و هر سه دعا اين گونه به هدر رفت .
94 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
مؤ من زيرك است ، هوشيار است ، دورانديش و محكم كار است .
95 - ربيعة بن كعب گفت :
روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به من فرمود: هفت سال مرا خدمت كردى ، حاجتى از من نمى طلبى ؟
گفتم ، اى رسول خدا، مرا مهلتى ده تا فكر كنم . بامداد كه شد نزد او آمدم . به من فرمود: ربيعه ، حاجتت را بخواه .
گفتم : از خدا بخواه تا مرا با تو به بهشت برد.
فرمود: چه كسى اين را به تو آموخت ؟
گفتم ، اى رسول خدا، كسى به من نياموخت ليك با خود انديشيدم و گفتم ، اگر مالى از او بخواهم به زوال مى انجامد و اگر عمرى دراز و فرزندانى بخواهم ، سرانجام آنها مرگ است .
ربيعة گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) زمانى سر به زير افكند، سپس فرمود: چنين مى كنم ، تو نيز مرا (در اين كار) با سجده بسيار، يارى كن .
96 - ربيعه گفت :
شنيدم او مى فرمود: بنده اى نيست كه هر روز هفت بار بگويد:
أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِهِ مِنَ النَّار از خدا بهشت مى خواهم و از آتش به او پناه مى بريم . مگر اين كه آتش مى گويد: پروردگارا، از من پناهش ‍ ده .
97 - و شنيدم او مى فرمود:
به هر كس پنج چيز داده شد عذرى در ترك كار آخرت ندارد:
زنى درستكار كه او را در كار دنيا و آخرتش يارى دهد، و پسرانى نيكوكار، و معيشتى در شهر خود، و حسن خلقى كه بدان با مردم مدارا كند و محبت اهل بيت من .
98 - گفت :
و شنيدم كه مى فرمود: بر تو باد كه از آن چه در دست مردم است نوميد باشى كه اين غنايى حاضر است ، و به آن چه مردم دارند آزمند نباشى كه آن فقرى حاضر است . و چون نمازگزاردى چونان كسى گزار كه نماز بدرود مى گزارد. و از هر آن چه كه از آن پوزش بخواهى دورى كن .
99 - و شنيدم كه مى فرمود:
ديرى نپايد كه پس از من فتنه اى درگيرد، چون درگرفت ، ملازم على بن ابى طالب (عليه السلام ) باشيد و او را رها كنيد.
100 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هنگامى كه از پيامبر (عليه السلام )، چيزى درخواست مى شد اگر مى خواست بكند، مى فرمود: آرى . و اگر نمى خواست ، سكوت مى كرد و نه ، نمى گفت .
عربى نزد او آمد و چيزى خواست ، پاسخى نداد، بار ديگر خواست ، سكوت كرد. بار سوم خواست و او همچنان خاموش ماند. آن گاه با رويى گشاده و لحنى خودمانى فرمود: اعرابى چه مى خواهى ؟
ما به او غبطه خورديم و گفتيم ، اكنون است كه او بهشت بخواهد.
اعرابى گفت : شترى راهوار با جهاز و بار و توشه آن مى خواهم .
او فرمود: ارزانيت باد.
آن گاه فرمود: بين خواسته اين اعرابى با خواسته آن پيرزن بنى اسرائيل چه قدر فاصله است !! وقتى به موسى (عليه السلام ) امر شد كه از دريا بگذرد، او رفت تا به انتهايى دريا رسيد، ولى هر چه اسبها را مى راندند و مى زدند باز مى گشتند. موسى گفت : پروردگارا! لنگى كار از چيست ؟
فرمود: موسى ، تو اكنون نزديك قبر يوسف هستى ، استخوانهاى او را با خود ببر. و اين در حالى بود كه قبر با خاك يكسان شده بود.
موسى از قوم خود پرسيد: كسى از شما داند كه قبر يوسف كجاست ؟
گفتند: شايد پيرزن فرتوت بنى اسرائيل بداند.
موسى به او فرمود: مى دانى ؟
گفت : آرى .
فرمود: نشانم بده .
گفت : نه به خدا سوگند، تا خواسته ام را ندهى ، نشانت ندهم .
فرمود: باشد.
زن گفت : از تو مى خواهم كه در آن پايه اى كه در بهشتت دارى با تو باشم .
فرمود: بهشت بخواه .
گفت : نه به خدا سوگند، تنها با تو بودن را مى خواهم .
موسى همچنان خواسته او را رد كرد، تا اين كه خدا به او وحى كرد كه اى موسى ، خواسته اش را به او عطا كن . موسى به او عطا كرد و زن قبر را به او نشان داد و موسى استخوانها را بيرون آورد و از دريا گذشت .
101 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
با شكيبايى انتظار گشايش دشواريها را كشيدن عبادت است .
102 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
اى بسا كه اجابت دعاى بنده به دنبال افتد تا اجر درخواستگر بيشتر شود و عطاى آرزومند فراوان تر گردد.
103 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
زمستان بود و ابراهيم (عليه السلام ) در پى يافتن جايى براى گاوها و گوسفندهايش بيرون رفت . آواى شهادت لا اءِلَهَ إِلا اللَّه را شنيد و به دنبال صدا رفت تا به صاحب آن رسيد. گفت : اى بنده خدا تو كيستى ؟ من مدتهاست كه در اين سرزمينم و كسى را جز تو نديدم كه خدا را به يكتايى ستايد.
گفت : كشتى ما غرق شد و من با تخته اى نجات يافتم و اكنون در جزيره اى ساكنم .
فرمود: معاشت از چيست ؟
گفت : در تابستان ميوه ها را براى زمستان جمع مى كنم .
فرمود: برويم تا جايت را نشانم دهى .
گفت : تو نتوانى ، كه بين ما و آنجا آب درياست .
فرمود: تو چه مى كنى ؟
گفت : روى آب مى روم تا برسم .
فرمود: اميد دارم آن كس كه تو را يارى داد مرا نيز يارى دهد.
گفت : پس راه بيفت .
مرد مى رفت و ابراهيم در پى او، تا به آب رسيدند و پا بر سطح آب گذاردند. مرد هر دم با شگفتى به ابراهيم مى نگريست و ابراهيم نيز از او در شگفت بود، تا از آب گذشتند و مرد ابراهيم را به غارى برد و گفت : جاى من اينجاست .
فرمود: چه خوب است تو دعا كنى و من آمين بگويم .
گفت : من از پروردگارم شرم دارم . تو دعا كن من آمين مى گويم .
فرمود: شرم از چه ؟
گفت : زمانى من به آن جا كه مرا ديدى رفته بودم ، جوانى ديدم ، زيباترين انسانها، دو سوى رخسارش دو ورق طلا را مى ماند، با گيسوانى افشان و گاوها و گوسفندهايى (روشن و چشم نواز) چنان كه گويى روغن مال شده اند. به او گفتم : كيستى ؟
گفت : اسماعيل پسر ابراهيم خليل الرحمانم .
اكنون سه ماه است كه از خدا خواسته ام ابراهيم را به من بنمايد و تاكنون او را به من نشان نداده است .
فرمود: من ابراهيم خليل الرحمان هستم . و يكديگر را در آغوش ‍ گرفتند.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اين دو نخستين كسان در روى زمين بودند كه دست در گردن هم انداختند و يكديگر را در آغوش گرفتند.

راه صحیح عاشقی درکلام عاشقترین خلق خدا


راه صحیح عاشقی درکلام عاشقترین خلق خدا

1 ــ في « البحار » عن المحاسن بالاسناد إلى النبيّ (صلى الله عليه وآله)، أنّه قال لاِميرالمؤمنين(عليه السلام): « إنّما مثلك مثل(قُلْ هُوَ الله اَحَد) فإنّه من قرأها مرّة فكأنّما قرأ ثلث القران ، و من قرأها مرّتين فكأنّما قرأ ثلثي القرآن ، و من قرأها ثلاث مرّات فكأنّما قرأ القرآن ، فكذلك من أحبّك بقلبه كان له مثل ثواب ثلث أعمال العباد ، و من أحبّك بقلبه و نصرك بلسانه كان له مثل ثلثي ثواب أعمال العباد ، و من أحبّك بقلبه و نصرك بلسانه و يده كان له مثل ثواب أعمال العباد ».( [11] )

يعنى : رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) به اميرالمؤمنين (عليه السلام)فرمود : « به تحقيق كه مَثَل شما مثَل سوره( قُلْ هُوَ الله اَحَد) مى باشد ، پس بدرستيكه شأن او چنين است كه هر كس يك مرتبه آن را بخواند ، مثل آن است كه يك سوّم قرآن را قرائت كرده است ، و هر كس دو مرتبه بخواند ; مانند آن است كه دو سوّم قرآن را قرائت كرده است ، و هر كس آن را سه مرتبه بخواند ، مانند آن است كه تمام قرآن را قرائت كرده باشد.

همچنين هركس شما را با قلب خود دوست بدارد از براى او مثل ثواب يك سوّم اعمال همه بندگان است ، و هر كس شمارا به قلب خود دوست داشته و به زبانش يارى كند از براى او مثل ثواب دو سوّم اعمال بندگان است ،و هركس شمارا به قلبش دوست داشته و به زبان و دست يارى كند ، از براى او مثل ثواب همه اعمال بندگان است                              محاسن :ج2 ص251 حديث473 ، بحارالانوار ج27 ص94 حديث54

عیدتون مبارک

سلام عیدهمگی مبارک روزجمعه خودش عیداست میلاد پیامبرمهربانیهاومیلادامام صادق علیه السلام برهمگان مخصوصاامام زمان علیه السلام ورهبرعزیزمون وعاشقان اهلبیت علیهماسلام مبارک باد

شرکت درراهپیمایی فردافراموش نشود

وعده ماامروزدرنمازهای جمعه سراسرکشور

اماده میشویم تاباردیگرتبلیغات جهانی دشمنان برضد اسلام وولایت فقیه وملت ایران راپاسخ دهیم

طرح بزرگ 40گام تاعاشقی

دوستان سلام ازاینکه چندروزی نبودم... امتحانات بود امسال هم مثل سالهای پیش شمارابه طرحمون دعوت میکنم از20بهمن تااول نوروز40روزبعدازنمازصبح دعای عهدامام زمان علیه السلام رامیخوانیم وموقع سال تحویل روز40امام زمان علیه السلام پذیرایی میکندوعده ماازفرداصبح هرروز بعدازنمازصبح تاروزاول عیدنوروز.

اگرشماهم انجام دادیدلطفااحساستون درروز40رابه شماره09139075019پیامک کنیدوبه گروه بزرگ عاشقان منتظر بپیوندید منتظرشماهستیم            التماس دعا                               امان الهی

فلسفه نماز

ركوع و سجود ركوع يكى از اركان نماز ركوع است كه با كم و زياد شدن آن ، خواه عمدى يا سهوى ، نماز باطل مى شود. كلمه ركعت كه در شمارش بخش هاى نماز بكار مى رود از همين واژه ركوع است . قبيله بنى ثقيف از پيامبراكرم درخواست كردند، در نماز ركوع و سجود نداشته باشند و مى گفتند: خم شدن براى ما عار است . آيه نازل شد: (وَ اِذا قيلَ لَهُمْ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ)(249) هرگاه فرمان ركوع به آنان داده شود ركوع نمى كنند.(250)
ديگران در برابر انسان هايى مثل خود خم مى شوند و تعظيم مى كنند، امّا شما تنها در برابر خالق خود خم شويد و تعظيم كنيد.
وقتى آيه (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّك الْعَظيمِ)(251) نازل شد، پيامبر دستور دادند در ركوع خداوند را تعظيم كنيد و اين ذكر را در ركوع بگوييد: ((سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ))(252) در روايات مى خوانيم : ركوع نشانه ادب است و سجود نشانه قرب به خدا، و تا ادب را خوب انجام ندهيد آماده قرب نمى شويد.(253)
ركوع ، راهى براى توبه و استغفار و عذرخواهى به درگاه خداوند است : (فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ اَنابَ)(254)
آثار ركوع امام باقر عليه السلام مى فرمايد: كسى كه ركوع خود را كامل انجام دهد از وحشت قبر در امان است .(255)
هرچه در برابر خداوند بيشتر خم شويم ، قدرت برخورد با شيطان و شيطان صفتان را بيشتر خواهيم داشت . امام صادق عليه السلام مى فرمود: ركوع و سجود طولانى ، ابليس را عصبانى كرده و مى گويد: واى بر من ! اين مردم با اينگونه بندگى ، ديگر مرا اطاعت نمى كنند.(256)
خداوند به فرشتگان مى گويد: ببينيد بندگان من چگونه مرا تعظيم مى كنند و در مقابل من ركوع مى كنند، من نيز آنان را بزرگ خواهم كرد و به آنان عزت و عظمت مى بخشم .(257)
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: ركوع و سجود طولانى در طولانى شدن عمر مؤ ثر است .(258)
آداب ركوع در روايات مى خوانيم كه رسول خدا عليه السلام در ركوع چنان كمر مباركش را كشيده و صاف مى نمود كه اگر قطره آبى روى كمرش مى ريخت وسط كمر مى ماند و به سمتى جارى نمى شد.(259)
سفارش شده است در ركوع گردن خود را بكشيد تا رمز اين باشد كه من ايمان آورده ام گرچه گردنم در راه او برود.(260)
از ديگر آداب ركوع آنست كه مردان آرنج ها را همچون بال پرندگان به بيرون دهند، نه آنكه به پهلوها بچسبانند. كف دست را به زانوها بگذاريم و انگشتان دست را باز كنيم . پاها در يك خط، نه جلو و نه عقب ، و ميان دو پا به مقدار يك وجب فاصله باشد.
به هنگام ركوع نگاه به ميان دو قدم باشد و پس از ذكر ركوع ، در همان حال ركوع بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستيم . البتّه تكرار ذكر ركوع حداقل سه مرتبه مورد سفارش و عنايت است .(261)
ركوع اولياى خدا امام صادق عليه السلام مى فرمايد: حضرت على عليه السلام به قدرى ركوع خود را طول مى داد كه عرق از ساق مباركش جارى مى شد.(262)
خود آن حضرت در اوّلين خطبه نهج البلاغه مى فرمايد: خداوند فرشتگانى دارد كه همواره در حال ركوعند و هرگز قيام نمى كنند.
البتّه در فرشته خستگى وگرسنگى مطرح نيست ، لذا انسان هاى عارف و عاشق كه چنين ركوع هاى طولانى انجام مى دهند، فرشتگان را به تمجيد خود وادار مى كنند. اين حالت اولياى خداست ، امّا حال ما چطور؟ پيامبر اكرم در مسجد نشسته بودند، مردى وارد شد و به نماز ايستاد، اما ركوع و سجودش را ناقص و سريع انجام داد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: او همچون كلاغ نوكى زد ورفت ، اگر او با اين نماز از دنيا برود بر دين من نمرده است .(263)
سجود تاريخ سجده پس از آنكه خداوند آدم را آفريد به فرشتگان فرمان داد تا براى او سجده كنند،(264) همه سجده كردن جز ابليس و خداوند او را بخاطر همين نافرمانى از درگاه خود راند.
اين ماجرا را قرآن بارها تكرار مى كند و مى دانيم كه تكرارهاى قرآن بى دليل نيست . گويا مى خواهد بگويد: اى انسانى كه همه فرشتگان بخاطر تو به سجده افتادند! چرا تو در برابر خداوند خالق سجده نمى كنى ؟ اى انسان ، ابليس بخاطر ترك سجده تو رانده شد، آنوقت تو كه سجده بر خداوند را ترك مى كنى چه انتظارى دارى ؟
ابليس كه بر تو سجده نكرد، مى گفت : من از انسان برترم ، آيا تو مى توانى بگويى : من از خداوند برترم ؟ تو كه زمانى هيچ بودى و وقتى هم بدنيا آمدى سراسر وجودت را ضعف و عجز فرا گرفته بود و در نهايت هم ، عاجزانه از دنيا مى روى ، چگونه در برابر آفريدگار هستى تكبر مى كنى ؟
به هرحال اولين فرمان خداوند پس از خلقت بشر، فرمان سجده بود.
اهميّت سجده سجده ، بهترين حالات انسان در برابر خداست .
سجده ، بهترين راه براى نزديكى به خداست . (وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ)(265)
نشانه ياران باوفاى پيامبر آن است كه آثار سجده در سيماى آنان ديده مى شود. (سيماهُمْ فى وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السَّجُودِ)(266)
سجده ، انسان را همگام و هماهنگ با كلّ هستى مى سازد، زيرا همه موجودات آسمان و زمين ، از ستاره و سبزه به درگاه الهى ساجد و خاضع اند. (وَ لِلّهِ يَسْجُدُ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الاَْرْضِ)(267)، (وَالنَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ)(268)
سجده ، هماهنگى با فرشتگان الهى است . حضرت على عليه السلام مى فرمايد: هيچ طبقه اى از طبقات آسمان نيست مگر آنكه گروهى از فرشتگان در حال سجده اند.(269)
سجده ، عالى ترين درجه عبوديت و بندگى است ، زيرا انسان بالاترين نقطه بدن خود، يعنى پيشانى را بر خاك مى سايد و اظهار ذلّت و عجز به درگاه عزيز قادر مى برد.
سجده ، عالى ترين مقام براى والاترين مردان و زنان عالم است . خداوند پيامبرش را فرمان به سجده مى دهد، آنهم نه فقط در روز كه بهنگام شب : (وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَويلاً)(270) و خطاب به حضرت مريم ، آن زن پاك و عابد مى فرمايد: (يا مَرْيَمُ اقْنُتى لِرَبِّك وَاسْجُدى )(271)
سجده ، كه بدنبال ركوع مى آيد مرحله اى كامل تر و بالاتر از آنست و نمازگزار را به اوج خضوع مى رساند، لذا در قرآن معمولاً اين دو در كنار يكديگر آمده است : (يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا)(272)، (تَريهُم رُكَّعاً سُجّداً)(273)
سجده ، رمز ايمان به آيات الهى است : (اِنَّما يُؤْمِنُ بِاياتِنا الَّذينَ اِذا ذُكِّروُا بِها خَرُّوا سُجَّداً)(274)
سجده هاى شبانه ، يكى از نشانه هاى بندگان صالح خداست : (عِبادُ الرَّحْمنِ... وَالَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً)(275)
سجده ، زينت نماز است پس آنرا نيكو بجاى آوريم . امام صادق عليه السلام مى فرمود: هرگاه نماز مى خوانيد ركوع و سجود آنرا نيكو انجام دهيد كه خداوند پاداشى هفتصد برابر بلكه بيشتر عنايت مى فرمايد.(276)
سجده ، مايه مباهات خداوند بر فرشتگان است و لذا عنايت الهى را بدنبال دارد، تا آنجا كه در هر سجده يكى از گناهان انسان محو و پاداشى بزرگ براى او ثبت مى شود.(277) حضرت على عليه السلام مى فرمود: اگر انسان بداند بهنگام سجده چه رحمتى او را فرا گرفته است هرگز سر از سجده برنمى دارد.(278)
سجده ، روح خودخواهى و غرور را از ميان برده و انسان را از تكبّر نجات مى دهد.(279)
پيامبر مى فرمود: من در قيامت امّت خود را از آثار سجده كه بر پيشانى دارند مى شناسم .(280) و آن گوشه از زمين كه بر آن سجده شده است ، در قيامت گواه عبادت انسان مى گردد(281) و در دنيا نيز از آن نقطه نورى به آسمانها مى رود.(282)
همانند ركوع ، سجود طولانى نيز سبب بقاى نعمت ها و طول عمر مى شود.(283)
سجده به قدرى مهم است كه خداوند به پيامبر عظيم الشاءنى همچون حضرت ابراهيم فرمان مى دهد كه مسجدالحرام را براى طواف كنندگان و قائمين و راكعين و ساجدين تطهير نمايد.(284)
حكمت هاى سجده از اميرالمؤ منين على عليه السلام درباره حكمت هاى سجده پرسيدند، حضرت فرمود: سجده اوّل ، يعنى آنكه در ابتدا خاك بودم و چون سر از سجده برمى دارى يعنى از خاك به دنيا آمدم . سجده دوم يعنى دوباره به خاك بازمى گردم و سر برداشتن از آن ، يعنى در قيامت از قبر برمى خيزم و محشور مى شوم .(285)
امام صادق عليه السلام مى فرمايند: چون سجده براى خداست پس نبايد بر خوردنى ها و پوشيدنى ها كه مورد توجه اهل دنياست ، سجده كرد. سجده بايد انسان را متوجه خدا سازد نه شكم و لباس و مادّيات .(286)
در حديث مى خوانيم : دليل سجده سهو براى هر كم و زيادى سهو و يا كلام و قيام و قعود نابجا، آن است كه ابليس تو را گرفتار حواس پرتى كرد و در نماز تو خللى ايجاد نمود، پس تو بعد از نماز دو سجده بجاى آور تا بينى او به خاك ماليده شود و بداند هر لغزشى ايجاد كند تو دوباره در برابر خداوند به سجده مى افتى .(287)
حضرت على عليه السلام فرمودند: ظاهر سجده ، صورت گذاردن بر خاك از روى اخلاص وخشوع است ، اما باطن آن دل كندن از همه امور فانى و دل بستن به سراى باقى ورهايى از تكبر، تعصّب و تمام وابستگى هاى دنيوى است .(288)
آداب سجده در اينجا به گوشه اى از آداب سجده كه در روايات آمده است ، اشاره مى كنيم :(289)
پس از ركوع براى آمدن به سجده ، دستها قبل از زانوها به زمين برسد. به هنگام سجده دستها در برابر گوش قرار گيرد، در مردان ، آرنج به زمين نچسبد و از دو طرف همچون دو بال باز باشد. نه فقط پيشانى بلكه بينى نيز بر خاك نهاده شود. هنگامى كه نمازگزار بين دو سجده مى نشيند، روىِ پاى راست را بر پشت پاى چپ بيندازد، بطورى كه سنگينى بدن روى سمت چپ بيفتد، زيرا كه چپ رمز باطل است و راست رمز حق .
در سجده ، علاوه بر ذكر واجب صلوات بفرستد، دعا كند و از خوف خدا اشك بريزد. هنگام برخاستن از سجده ، تكبير بگويد و بهنگام تكبير دستها را بالا بياورد.
خاك كربلا گرچه سجده بر هر خاكى ، بلكه هر سنگ و چوب پاكى جايز و صحيح است اما تربت امام حسين عليه السلام امتيازاتى دارد، كه امام صادق عليه السلام جز بر خاك كربلا سجده نمى كرد.
سجده بر خاك كربلا حجاب هاى هفتگانه را پاره مى كند. هم نماز را بالا برده و به قبولى مى رساند، هم نمازگزار را از قعر مادّيات بيرون كشيده و او را با جهاد و خون و شهادت آشنا مى سازد.
سجده بر خاك حسين ، يعنى نماز همراه ولايت .
سجده بر خاك حسين ، يعنى نماز همراه شهادت .
سجده بر خاك حسين ، يعنى بزرگداشت خاطره آنان كه براى نماز و در راه نماز خون دادند.
سجده بر خاك حسين ، يعنى هر روز عاشوراست و هر زمين كربلا.
سجده بر خاك حسين ، يعنى در راه مبارزه با ظلم ، سر و جان بده ، امّا تن به ذلّت نده .
آرى مزار حسين ، باغى از باغهاى بهشت و درى از درهاى آن است . دعا تحت قبّه آن حضرت ، مستجاب و نماز در آن مكان محبوب ومقبول خداست .
تسبيحى كه از آن خاك درست شود، اگر در دست بچرخد، براى صاحبش ‍ پاداش ((سبحان اللّه )) دارد، گرچه او ساكت باشد و اگر ذكر خدا بگويد و تسبيح را بچرخاند براى هر ذكرى 70 برابر پاداش مى گيرد.
مخفى نماند اهميتى كه براى خاك كربلا نقل شد تا چهار ميل از اطراف قبر امام حسين را در بر مى گيرد.(290)
سجده شكر سجده مخصوص نماز نيست ، بلكه در موارد ديگرى نيز مطرح است و حتى گاهى واجب مى شود، مانند تلاوت يكى از چهار آيه اى كه سبب سجده مى گردد.
يكى از موارد شكر، سجده شكر است كه به آن سفارش بسيار شده است .
سجده شكر، يعنى تشكر از نعمت هاى بى پايان الهى كه بر ما و خانواده ما نازل شده است . امام صادق عليه السلام مى فرمايد: هرگاه ياد نعمتى افتادى ، صورت خود را براى تشكر بر زمين بگذار و اگر ديدى كه مردم ترا مى بينند به احترام آن نعمت كمى خم شو.(291)
پيامبر اكرم را ديدند كه از شتر پياده شد و پنج سجده كرد و فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و پنج بشارت به من داد و من براى هر بشارتى يك سجده كردم .(292)
حضرت على عليه السلام گاه در سجده شكر بيهوش مى شد(293) و از امام زمان عليه السلام نقل شده كه لازم ترين سنّت ها، سجده شكر است .(294)
در سجده شكر هرگونه ذكر و دعايى جائز است ، امّا گفتن ((شُكْرا لِلّه )) و ((اَلْحَمْدُ لِلّهِ)) و ياد نعمت بزرگ ولايت اهل بيت عليهم السلام سفارش شده است .(295) خداوند مى فرمايد: پاداش كسى كه سجده شكر كند آن است كه من هم از او تشكر مى كنم .(296)
گرچه سجده شكر زمان و مكان بخصوص ندارد، اما بهترين زمان آن پس از هر نماز و به عنوان يكى از تعقيبات نماز است .
بركات سجده شكر در روايات ، آثار و بركات فراوانى براى سجده شكر بيان شده است كه ما بطور اختصار فهرست آنها را ذكر مى كنيم :
اگر در نماز نقصى بوده كه با نوافل هم برطرف نشده ، سجده شكر آنرا جبران مى كند. رضايت پروردگار را به دنبال دارد و فاصله ميان انسان و فرشتگان را برطرف مى كند. دعاى در سجده مستجاب مى شود و ثواب ده صلوات دارد و ده گناه بزرگ را محو مى كند.
در قدر و منزلت سجده شكر همين بس كه خداوند با آن بر فرشتگان مباهات مى كند.(297)
سجده هاى اولياى خدا امام صادق عليه السلام مى فرمايد: دليل آنكه حضرت ابراهيم به مقام خليل اللّهى رسيد، سجده هاى زياد او بر خاك بود.(298)
شبى كه بنا شد حضرت على در جاى پيامبراكرم بخوابد تا آن حضرت از تيغ دشمنان در امان بماند، از رسول خدا پرسيد: اگر من اينكار را بكنم جان شما به سلامت خواهد بود؟ وقتى پيامبر جواب مثبت داد، حضرت على لبخندى زد و به شكرانه اين توفيق سجده شكر كرد.(299)
وقتى سر بريده ابوجهل ، رهبر مشركان را به نزد پيامبر آوردند، حضرت سجده شكر كردند.(300)
امام سجّاد عليه السلام در پايان هر نماز به شكرانه انجام آن سجده شكر مى كرد و هرگاه بلائى از او دور مى شد و يا ميان دو مسلمان را اصلاح مى كرد به شكرانه آن سجده مى كرد. آن حضرت سجده خود را به قدرى طول مى داد كه غرق در عرق مى شد.(

ماه ربیع الاول مبارک باد

12-17 ربيع الاول
هفته وحدت
بيشتر عالمان شيعه 17 ربيع الاول و اكثر عالمان سنى 12 ربيع الاول را سالروز ولادت مبارك حضرت محمد صلى الله عليه و آله مى دانند. اين مطلب ، سبب شد تا جمهورى اسلامى از 12 تا 17 ربيع الاول را به عنوان هفته وحدت تعيين نمايد تا عالمان و پيروان اين دو مذهب ، بر مشتركات تكيه كنند و براى اتحاد عليه دشمن مشترك (استكبار جهانى ) به ريسمان الهى چنگ زنند و توطئه هاى تفرقه افكنانه دشمنان را خنثى نمايند.
# اگر كسى كلامى بگويد كه باعث تفرقه بين ما مسلمانها بشود، بدانيد كه يا جاهل هستند يا از كسانى هستند كه مى خواهند بين مسلمانها اختلاف بيندازند.
صحيفه نور جلد 5، ص 77
# در جمهورى اسلامى ، همه برادران سنى و شيعه در كنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوى هستند. هر كس خلاف اين را تبليغ كرد، دشمن اسلام و ايران است .
صحيفه نور جلد 5، ص 77
# برادران شيعه و سنى بايد از هر اختلافى احتراز كنند. امروز اختلاف بين ما، تنها به نفع آنهايى است كه نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و يا ساير فرق . آنها مى خواهند نه اين باشد و نه آن .
صحيفه نور جلد 12، ص 259
# از ملى گرايى خطرناكتر و غم انگيزتر، ايجاد اختلاف بين اهل سنت و جماعت با شيعيان است و القاى تبليغات فتنه انگيز و دشمنى ساز بين برادران اسلامى است .
صحيفه نور جلد 13، ص 81
# ما در سايه آرامش و وحدت مى توانيم اين كشور رابه مقاصد عاليه اسلامى برسانيم و اين مستضعفين را از آن ظلمهايى كه در طول تاريخ به آنها شده است نجات دهيم .
صحيفه نور جلد 14، ص 181
# قدرتهاى بزرگ فهميده اند آن چيزى كه آنان را عقب زده است ، اسلام و وحدت مسلمين و برادرى بين همه امت اسلامى است . از اين جهت شروع كرده اند اختلاف ايجاد كنند.
صحيفه نور جلد 14، ص 247
# اين وحدت همان چيزى است كه در قرآن كريم درباره آن سفارش ‍ شده است و ائمه اطهار عليهم السلام را به آن دعوت كرده اند و اصولا دعوت به وحدت است ، به اين معنا كه همه در كلمه اسلام با هم مجتمع باشند.
صحيفه نور جلد 16، ص 4
17 ربيع الاول
ولادت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
خاتم انبياء محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله در روز جمعه 17 ربيع الاول عام الفيل (570 ميلادى ) در مكه به دنيا آمد. مادرشان آمنه و پدر بزرگوارشان عبدالله فرزند عبدالمطلب بود. پدر را قبل از تولد و مادر را در سن 5 سالگى از دست داد و سرپرستى آن حضرت برعهده عبدالمطلب و سپس ابوطالب قرار گرفت . فرزندان آن بزرگوار را هفت تن ذكر كرده اند كه به غير از حضرت زهرا عليهاالسلام بقيه آنان در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفته اند.
# ولادت ها مختلف است ، يك تولدى است كه مبداء خيرات است ؛ مبداء بركات است ؛ مبداء كوبيدن ظالم است ؛ مبداء خاموش شدن آن بتكده ها و آتشكده هاست ؛ مثل ولادت رسول اكرم صلى الله عليه و آله
صحيفه نور جلد 2، ص 214
# اين دو اصل يعنى توحيد وعدل در عالم به واسطه رسول اكرم صلى الله عليه و آله بسط پيدا كرد و ان شاءالله مى كند.
صحيفه نور جلد 2، ص 214
# امروز روز مباركى است كه ما نزديك به او مى شويم و روز نويدى است كه بشر را نويد داد به استقامت و راهنمايى به صراط مستقيم انسانيت .
صحيفه نور جلد 14، ص 11
17 ربيع الاول
ولادت امام جعفر صادق عليه السلام
ششمين پيشواى شيعيان در 17 ربيع الاول 83 هجرى در مدينه متولد شد. نام مباركش (جعفر) مشهورترين كنيه اش (ابو عبدالله ) و معروفترين لقبش (صادق ) است . پدر گراميش امام محمد باقر عليه السلام و مادرش (ام فروه ) است .
# حضرت صادق سلام الله عليه ... مذهب را ترويج و اسلام را ارائه داد به مردم .
صحيفه نور جلد 14، ص 11
# مبين احكام اسلام و ايده هاى رسول اكرم صلى الله عليه و آله ذريه مطهر ايشان و خصوص حضرت جعفر بن محمد صادق هستند.
صحيفه نور جلد 14،ص 15
26ربيع الاول
صلح امام حسن
پس از شهادت امام على عليه السلام ، امام حسن عليه السلام با تجهيز سپاه 12 هزار نفرى آماده جنگ با معاويه شد. اما دسيسه هاى تفرقه انگيز معاويه و بى وفايى سپاهيان امام و خيانتهاى ايشان به حضرت ، شرايطى را بر امام هجرى شد. گرچه براى قرارداد صلح شروطى نوشته شد اما معاويه بعدها همه آنها را زير پاگذاشت .
# آن قدر كه حضرت امام حسن معاويه را مفتضح كرد به همان قدر بود كه سيدالشهدا يزيد را مفتضح كرد.
صحيفه نور جلد 1، ص 173
# اگر آن حيله اى كه معاويه و عمرو عاص به كار برده بودند، آنهايى كه از طبقه مقدسين به اصطلاح بودند، مانع نشده بودند. قضاياى امام حسن سلام الله عليه و آن ابتلائاتى كه او پيدا كرد و قضيه كربلا پيش نمى آمد و جرم گناه همه اين امور گردن آن مقدسين نهروان بود.
صحيفه نور جلد 18، ص 268
# ... قصه امام حسن و قضيه صلح ، آن هم صلح تحميلى بود براى اين كه امام حسن دوستان خودش يعنى آن اشخاص خائنى كه دور او جمع شده بودند، او را جورى كردند كه نتوانست خلافش بكند، صلح كرد، صلح تحميلى بود.
صحيفه نور جلد 20، ص 32
# آن صلح تحميلى اى كه در عصر امام حسن واقع شد آن حكميت تحميلى كه در زمان اميرالمؤ منين واقع شد، و هر دويش به دست اشخاص حيله گر درست شد.
صحيفه نور جلد 20، 32

اسیبهای خودارضایی


«استمنا» يا «خودارضايي» يكي از راه هاي انحرافي در ارضاي ميل جنسي است كه نسل جوان را در معرض آسيب هاي جدي قرار مي‏دهد. از همين رو مي‏توان آن را نوعي انحراف جنسي يا بيماري ناميد كه با جديت بايد در درمان آن كوشيد. آسيب هاي ناشي از خودارضايي به گونه هاي مختلفي تقسيم ‏پذير است كه به اختصار به برخي از آنها اشاره مي‏شود:

يك. آسيب هاي جسماني‏
يكي از روش هاي شناخت پيشرفت بيماري ها در پزشكي، مرحله‏
بندي (staging) علايم بيماري است. براين اساس، برحسب عوارض ايجاد شده در بيمار مبتلا به خودارضايي، سه مرحله (stage) بيان شده است:(masturbation.www.herballove.com /library /resource overmas/stage.asp/ Stages of excessive )

1. مرحله مشكل ساز (Problematic)
در افرادي كه مدتي است گرفتار خودارضايي شده اند، زودرس ترين عوارض ناشي‏از خودارضايي عبارت است از:
الف. خستگي و كوفتگي (
Fatigues/Tiredness
ب. عدم تمركز حواس (
Lack of concentration
ج. ضعف حافظه (
Poor memory
د. استرس و اضطراب (
Stress/Anxiety).
 

2. مرحله گرفتاري شديد (Severe)
بروز علايم زير در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است كه شدت ابتلاي وي يا مدت آن بيش از مرحله اول است و در نتيجه عوارض شديدتري ظاهر شده است:
الف. خستگي و كوفتگي (
Fatigues/Tiredness
ب. نوسان خلق يا تغييرات سريع خلقي (
Mood swings
ج. حساسيت بيش از حد و زودرنجي (
Irritability
د. كمردرد (
Lower back pain
ه. نازك شدن موها (
Thinning hair
و. ناتواني جنسي زودرس در جواني (
Youth impotence
ز. بي‏خوابي يا بدخوابي و مشكلات مشابه (
Insomnia/Sleep problem).
 

3. مرحله گرفتاري بسيار شديد يا حالت اعتياد (Addictive)
الف. خستگي و كوفتگي (
Fatigues/Tiredness
ب. ريزش شديد موها (
Severe hair loss
ج. تارشدن ديد چشم ها (
Blurred vision
د. وز وز گوش (
Buzzing in the ears
ه. انزال زودرس و غيرارادي يا خروج مني به صورت قطره قطره (
prematurelyEjaculation
و. درد كشاله ران و ناحيه تناسلي (
Groin/Testicular pain
ز. دردهاي قولنجي در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه (
the pelvic cavity or tail bonePain or cramps in).
 

نحوه پيدايش عوارض
در دانش پزشكي، روند پيدايش علايم يك بيماري و چگونگي بروز عوارض و نشانه هاي كلينيكي، در شناخت هر چه بيشتر يك بيماري بسيار مهم است و مي‏تواند پزشك را در تشخيص و درمان بهتر بيماري و مريض را در پيشگيري كمك كند. به اين دليل مناسب است درباره نحوه پيدايش برخي از عوارض خود ارضايي كه در به آن اشاره شد بيشتر به آن توضيح داده شود تا خواننده عزيز با روند پيدايش اين عوارض، يا به اصطلاح پاتوفيزيولوژي (
Pathophysiology) آن آشنا شود.
1. خستگي و كوفتگي: انقباض شديد و يك مرتبه تمام عضلات بدن در جريان انزال (ارگاسم يا اوج لذت جنسي)، باعث مصرف سريع مواد غذايي ذخيره شده در عضلات و به طور عمده كاهش گليكوژن (ماده اصلي لازم براي توليد انرژي عضلاني) مي‏شود. خستگي عضلاني تقريبا با سرعت تهي شدن عضلات از گليكوژن رابطه مستقيم دارد و هرچه اين سرعت بيشتر باشد، خستگي بيشتر است
‏فيزيولوژي گايتون، ترجمه دكتر فرخ شادان، تجديد نظر هفتم، 1986 (تهران: چهر، 1365)، ج 1، ص 313.. در خودارضايي، به علت انقباض هاي مكرر عضلات بدن، ذخاير گليكوژن عضلات به سرعت تمام مي‏شود و خستگي و كوفتگي هميشه از عوارض بديهي آن است.
2. ريزش مو: خودارضايي به تدريج با تغييرات هورموني و شيميايي كه در بدن ايجاد مي‏كند، باعث افزايش هورمون جنسي مردانه؛ يعني، تستوسترون به دي هيدرو تستوسترون (
DHT=Dihydrotestosterone) مي‏شود كه از عواقب بالا بودن ماده DHTدر خون، ريزش موها و تاسي و بزرگ شدن پروستات و عوارض ناشي از آن در پيري است. Herballove.com .
3. خود ارضايي مكرر باعث تحريك بيش از حد سيستم عصبي پاراسمپاتيك و افزايش تخليه اَسِتيل كولين (
Acetyle Choline) از انتهاي اين رشته ها در مغز مي‏گردد كه اين خود باعث پاره‏اي از عوارض جسماني و رواني، چون حواس‏پرتي (Absentmilndedness)، كمي حافظه (Memory)، عدم تمركز حواس، سياهي رفتن چشم و در نهايت تاري ديد مي‏شود. تمام اين علامت ها ناشي از تغيير تعادل ميزان مواد شيميايي موجود در مغز است كه بين سلول هاي عصبي رد و بدل مي‏شود و انتقال پيام هاي مختلف را بر عهده دارد. 4_men.org .
برخي نيز بر اين عقيده‏اند كه علت بروز اختلالات مغزي (مانند حواس پرتي، عدم تمركز حواس و كاهش حافظه) ناشي از ظرفيت عظيمي از انرژي بدن است كه در هر بار انزال، تخليه شده و هدر مي‏رود؛ زيرا مايع مني حاوي مقدار بسيار زيادي
DNA (هسته 400-300، اسپرمي كه در هر انزال خارج مي‏شود)، RNA آنزيم ها، پروتئين ها، مواد قندي، لسيتين (Lecithin)، كلسيم، فسفر، نمك هاي بيولوژيك، تستوسترون و... است. اين ذخاير عظيم انرژي - كه بايد در بدن براي رشد و تقويت بخش هاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد - بيهوده و به طور مكرر از بدن خارج مي‏شود و هر كدام عوارضي را به دنبال مي‏آورند.
براي مثال از آنجا كه سلول هاي خوني و پلاكت ها در مغز استخوان ها توليد مي‏شود و به تكامل نهايي مي‏رسد و براي توليد آنها نيز انرژي بسيار زيادي مورد نياز است؛ در افراد گرفتار خودارضايي، تكامل مغز استخوان و در نتيجه توليد سلول هاي خوني با مشكل مواجه شده و منشأ كم خوني، ضعف و خستگي در اين افراد است. نيز دفع فسفر و ليستين بيش از حد از طريق انزال هاي مكرر، باعث كاهش ذخاير اين مواد مي‏شود كه مواد حياتي براي سلامتي سلول هاي عصبي هستند و در نتيجه اختلال عملكرد سيستم عصبي، مانند حواس پرتي، عدم تمركز حواس و... بروز خواهد كرد.
www.anael.org .

دو. آسيب هاي روحي و رواني‏
ضعف حافظه و حواس‏پرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشه‏گيري، افسردگي، بي‏نشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاشگري، بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان بروندادهاي رواني و روحي خودارضايي است. شرح پاره‏اي از اين موارد در مباحث گذشته روشن شد.

سه. آسيب هاي اجتماعي‏
ناسازگاري خانوادگي، بي‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزّت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك‏
جهت آگاهي بيشتر نگا: قائمي، علي، خانواده و مسائل جنسي كودكان، (تهران: انتشارات انجمن اوليا و مربيان جمهوري اسلامي ايران، چاپ دهم، 1376)..

چهار. آسيب هاي معنوي و اخروي‏
هيچ يك از آسيب هاي پيش گفته، به اهميت آسيب هاي معنوي نيست؛ زيرا آسيب هاي معنوي، جان و دل و به عبارت ديگر كنه حقيقت وجود آدمي را تباه مي‏سازد. خودارضايي از نظر دين يك گناه است و به تعبير قرآن زنگار بر دل مي‏نهد:
«كَلاَّ بَلْ رانَ عَلي‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛ «چنين مباد! بلكه اعمال (ناشايست) دل هاي آنان را زنگار زده است».مطففين (83)، آيه 24.
زنگ يا زنگار در اشياي مادي، همان چيزي است كه روي فلزات و اشياي قيمتي مي‏نشيند و معمولاً نشانه پوسيدن و از بين رفتنِ شفافيت و درخشندگي آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است.
علامه طباطبايي در تفسير الميزان
‏مي‏فرمايد: از آيه شريفه سه نكته استفاده مي‏شود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتي به نفس و روح انسان مي‏دهند؛
2. اين نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمي حق و حقيقت را درك كند؛
3. نفس آدمي به حسب طبع اوليه‏اش صفا و جلايي دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مي‏كند.
طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، (تلخيص)، (قم: دفتر انتشارات اسلامي، بي‏چا، بي‏تا)، ج 20، ص 385.
همچنين آسيب هاي معنوي جهان گذران را در مي‏نوردد و اگر اصلاح نگردد، حيات جاودان آدمي را در معرض تباهي و شوربختي قرار مي‏دهد. از اين رو نصوص ديني نسبت به آن هشدارهاي لازم را داده
‏اند. پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم در اين باره مي‏فرمايد:
«ناكح الكف ملعون»؛«ملعون است كسي كه خودارضايي كند» ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج 12، ص 5654..
امام صادق‏عليه السلام نيز مي‏فرمايد: «با سه گروه خداوند در روز قيامت سخن نمي‏گويد و پاكشان نمي‏خواند و عذابي دردناك دارند، از آن سه‏اند، خودارضايي كننده و كسي كه لواط دهد»همان، ح 19049..
در روايات ديگري امام صادق‏عليه السلام خودارضايي را گناه عظيم و مورد نهي الهي معرفي فرموده است‏
همان، ح 19050..
 

راه هاي درمان‏
1. نخستين گام براي درمان اين عادت شوم، اعتقاد و ايمان به درمان‏پذيري آن و دوري از يأس و نااميدي است. اما رسيدن به نتيجه و ايجاد هرگونه تغيير و دگرگوني نيازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحيح و به كارگيري دقيق دستورها است. البته ترك عادتِ نامطلوب، در زمانِ كوتاه بدون راهنماي كارآزموده و دلسوز، امكان ندارد. از همه اينها مهم‏تر، اراده و خواست فرد، نقش كليدي و محوري را ايفا مي‏كند. درمان و چاره جويي بايد منطبق بر خواست فرد باشد؛ زيرا تا وقتي كه او نخواهد، مي‏توان با قاطعيت گفت كه درمان نخواهد شد.
بنابراين بيمار اگر بخواهد، مي‏تواند بر بيماري اش غلبه كند و جمله معروف «خواستن توانستن است»، عين حقيقت است. اراده همچون نهالي است كه بايد آن را پرورش داد تا به مرحله خودشكوفايي و ثمردهي برسد؛ به عبارت ديگر، اراده تقويت شدني و پرورش يافتني است و راه پرورش و تقويت آن اين است كه برخلاف ميل خود، اندك اندك به مقابله با اين عادت شوم برخيزد تا پس از مدتي لذت توانستن را بچشد
ق، مؤسسه پژوهشي - فرهنگي اشراق، خودارضايي يا ارضاي انحرافي جنسي، صص 29 - 30..
2. تلاش براي تقويت اراده از گام هاي مهم در امر بهبود است. نگوييد اراده از ما سلب شده است! ممكن است اراده انسان ضعيف شود؛ ولي هيچ گاه از بين نمي‏رود. نشانه اينكه هنوز اراده باقي است، اين است كه شخص اين عمل را در حضور ديگران و در هر شرايطي انجام نمي‏دهد. براي تقويت اراده، راه هاي زيادي پيشنهاد شده كه از جمله آنها تلقين به خود است‏
جهت آگاهي بيشتر نگا: پرسش ها و پاسخ ها دفتر 7 _ پرسش ها و پاسخ هاي برگزيده (ويراست جديد)، پرسش 46..
ويكتور پوشه - روان شناسِ فرانسوي - مي‏گويد: افراد مبتلا به اين عادت شوم، هر روز به دفعات مختلف با تمركز فكر به خود بگويند: «من به خوبي قادرم اين عادت بد را از خود دور كنم، من قادرم». تكرار اين عبارت ساده، اثر عجيبي در تقويت اراده و روحيه دارد.
پل ژاگو بر آن است كه: «تلقين، قبل از خواب نيز مؤثر است»همان، ص 34..جهت آگاهي بيشتر نگا: پرسش ها و پاسخ ها دفتر 7 _ پرسش ها و پاسخ هاي برگزيده (ويراست جديد) پرسش شماره ‏46.
3. سعي شود شكم به هنگام خواب، بيش از حد معمول پر نباشد.
4. از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب گردد.
5. از نگاه كردن به مناظر، فيلم ها و تصاوير تحريك كننده، خودداري شود و شخص به محض مواجهه با اين امور، چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كند.
6. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخي هاي تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور، دوري شود.
7. از خوردن مواد غذايي محرك، مانند خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز و غذاهاي پرچرب - اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا شود.
8. قبل از خواب مثانه تخليه شود.
9. از نوشيدن افراط گونه آب و مايعات پرهيز شود (به خصوص شب ها و قبل از خوابيدن).
10. هيچ‏گاه نبايد به بدن عريان خود نگاه كرد.
11. از دست‏ ورزي با اندام جنسي، بايد اجتناب نمود و در هيچ شرايطي، نبايد دست‏ ورزي كرد!
12. هرگز نبايد به رو خوابيد.
13. به منظور تخليه انرژي - زايد بدن، به طور منظم و زياد بايد ورزش كرد.
14. هيچ‏گاه نبايد بيكار بود؛ شخص بايد براي اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و ... پر كند.
15. هرگز در مكاني خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نبايد ماند.
16. هرگاه شخص مورد هجوم افكار جنسي واقع شد، بايد بلافاصله از مكان خلوت و دور از نظر ديگران خارج شود و خود را به كاري سرگرم كند. در اين زمينه گفت و گو با دوستان، مشاركت در عبادت هاي جمعي (مانند جلسات دعا، نماز جماعت و...) بسيار مفيد است.
17. هفته‏اي يكي دو روز، روزه مستحبي مفيد است و اگر شخص توان آن را ندارد، ميزان صَرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش دهد و يا تعداد دفعات غذا را كاهش داده و به حداقل خوراك اكتفا كند.
18. از سخن گفتن ملايمت‏آميز، شوخي و خنده با نامحرمان خودداري كرده واز نرمي و لينت در كلام بايد اجتناب ورزيد.
19. هيچ‏گاه نبايد با نامحرم و جنس مخالف، در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي ماند (حتي براي آموزش و ...).
20. قرآن زياد بخواند و درباره معاني آيات آن فكر كند.
21. بايد هميشه براي ذهن فكر خود محتواي مطلوب و موضوع مناسب داشت.
22. منشأ اين مشكل، عدم پاسخ صحيح و مناسب به يكي از نيازهاي واقعي انسان است كه بايد به طور طبيعي و صحيح (ازدواج) ارضا و تأمين شود. اما اگر به شكل صحيح تأمين نشود، شخص دچار خطا و گناه خواهد شد كه عواقب سوء آن نيز دامنگير او مي‏شود. بنابراين در صورت امكان با كم كردن سطح توقعات و انتظارات، بايد براي ازدواج اقدام كرد؛ چرا كه بهترين راه حل ازدواج است.
23. از كردارهاي پيشين خود بايد توبه كرد. خداوند توبه كاران را مي‏بخشد. توبه و اطمينان از قبول توبه، بزرگ‏ترين عامل تقويت و دلگرمي براي آغاز حركتي نو است. گناه هر چه باشد، نبايد احساس بي‏ارزشي و نا اميدي به فرد دست دهد. بله! گناه ناراحتي و عذاب وجدان دارد؛ لكن به مفهوم پايان فرصت ها و انتهاي راه و نابودي نيست. كسي كه از صميم دل رجوع كند و تصميم قاطع بر جبران لغزش بگيرد، محبوب درگاه خداوند است:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»؛ بقره (2)، آيه 222..
چه عاملي از اين كارسازتر كه شخص گنه كار احساس كند در صورت توبه، خداوند او را دوست مي‏دارد و در نظر خداوند چنان است كه گويي گناهي مرتكب نشده است. امام باقرعليه السلام در اين باره مي‏فرمايد:
«التائب من الذنب كمن لاذنب له»؛اصول كافي، ج 2، ص 435.؛ «توبه كننده مانند كسي است كه اصلاً گناه نكرده است».
«توبه» يعني شروع زندگي پاك و سازنده و حركت در نور و روشنايي. اگر شخص از گناه خويش مي‏ترسد، بايد از بالاترين گناه (يأس و نوميدي) بترسد.

احادیث نماز

نماز و توبه
قال على (عليه السلام ):

ما اءهمنى ذنب اءمهلت بعده حتى اءصلى ركعتين و اءسال الله العافية

(نهج البلاغه حكمت 291)
گناهى كه پس از آن مهلت يافتم تا دو ركعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن گناه را بخواهم ، مرا اندوهگين نكرد.
نماز برترين وسيله نزديكى به خدا
قال على (عليه السلام ):
(اءلصلوة اءفضل القربتين )
(نصنيف غرر الحكم ص 175)
نماز از بين دو وسيله نزديكى به خدا برترين است .
نماز فرق ميان مؤ من و كافر
قال على (عليه السلام ):

اءلفرق بين المومن و الكافر الصلوة . فمن تركها و ادعى الايمان كذبه فعله وكان عليه شاهد من نفسه .

(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 20 ص 295)
فرق ميان مؤ من و كافر نماز است و هر كه آن را ترك كند و ادعاى ايمان نمايد، كار و عمل او ادعايش را تكذيب مى كند و شاهد و گواهى از وجود خودش بر او خواهد بود.
تاءكيد پيامبر (صلى الله عليه وآله ) به نماز
قال على (عليه السلام ):

كان رسول الله (صلى الله عليه وآله ) ياءتينا كل غداه فيقول : اءلصلوة رحمكم الله اءلصلوة . انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اءهل البيت و يطهر كم تطهيرا.

(بحارالانوار ج 35 ص 209)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) هر صبح به خانه ما مى آمد و مى فرمود: وقت نماز است خدايتان شما را رحمت كند (بشتابيد به سوى ) نماز (زيرا خداوند اراده كرده است كه پليدى را از شما خاندان وحى و رسالت دور كند و شما را از گناهان ، پاك و پاكيزه فرمايد.)
نماز ملاك پذيرش ساير اعمال
قال على (عليه السلام ):

الصلوة عمود الدين وهى اول ما ينظر الله فيه من عمل ابن آدم ، فان صحت نظر فى باقى عمله و ان لم تصح لم ينظر له فى عمل و لا حظ فى الاسلام لمن ترك الصلوة .

(دعائم الاسلام ج 1 ص 132) (3)
نماز ستون دين است و آن اولين عمل آدميزاده است كه خدا بدان نظر مى كند، اگر صحيح و درست بود، به ساير اعمالش نيز نظر فرمايد و اگر صحيح نبود در هيچ عمل ديگرش نمى نگرد. و كسى كه تارك نماز باشد بهره اى از اسلام ندارد.
اقامه نماز در همه شرايط
قال على (عليه السلام ):

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ): اذا لم يستطع الرجل يصلى قائما فليصل جالسا فان لم يستطع ان يصلى جالسا فليصل مستلقيا ناصبا رجليه حيال القبلة يومى ايماء.

(عيون اخبار الرضا ج 2 ص 68)
رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرموده است : اگر آدمى نتواند ايستاده نماز به جاى آورد، آن را نشسته بخواند. و اگر آن گونه نيز نتواند، به پشت بخوابد و پاهايش را به جانب قبله دراز كند و با ايماء و اشاره نماز بخواند.
پرسش از نمازگزاران در روز حساب
قال على (عليه السلام ):

عن كميل عن اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فيما اءوصاه به قال : يا كميل ! لا تغتر باقوام يصلون فيطيلون و يصومون فيداومون ، و يتصدقون فيحسنون فانهم موقوفون .

(بحارالانوار ج 81 ص 229)
كميل گويد: اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در وصيت خود فرمود: اى كميل ! به كارهاى مردمى كه نماز را طولانى مى كنند و مداومت در روزه گيرى دارند و در صدقه دادن ، احسان مى كنند، فريفته مباش ؛ زيرا آنان را (هم ) در موقف حساب براى پرسش نگاه مى دارند

داستان صلوات


در كتاب رياض الاذهان آورده اند، كه زنى دختر خود را بعد از مردن در خواب ديد كه به عقاب اليم گرفتار است ، بيدار گشته ناله و زارى بسيار كرد، بعد از يك شبانه روز ديگر، نيز او را در خواب ديد، كه خوش و شادان و در روضه رضوان مى خراميد، پرسيد: كه اى دختر چه حال بود كه يك وقت تو را در خواب ديدم در عذاب و شدت بودى و امروز در فراهت و راحت هستى ، دختر گفت : اى مادر به جهت جرايم خود، در عذاب بودم اما در اين روزها مؤ منى صالح بر قبرستان ما گذر نموده و چند مرتبه صلوات ذكر كرد و ثوابش را به اهل قبور بخشيد، حق تعالى به بركت صلواتها عذاب را از اهل قبور برداشت و به نعمت و سرور مبدل فرمود(10).

(9) رسيدن فرشته اى به مقام خود از بركت صلوات

در اكثر كتب معتبره و مفتاح الجنة مرويست كه روزى جبرئيل به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله آمده عرض كرد: يا رسول الله امر عجيب و غريبى مشاهده كرده ام و آن اين است كه در وقت نزول ، گذرم از كوه قاف افتاد ناله سوزناكى شنيدم جلوتر رفتم فرشته اى را ديدم كه پيش از اين ، همين فرشته را در آسمان با جلال و عظمت ديده بودم ، كه بالاى تختى از نور مى نشست و هفتاد هزار نفر از ملائكه در حضورش صف بسته مى ايستادند، و چون نفس مى كشيد از نفس او ملائكه خلق مى شدند.
پس اين فرشته را ديدم با دل خسته و بالهاى شكسته بر زمين افتاده چون سبش را پرسيدم گفت : در شب معراج من در تخت خود نشسته بودم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله بر من گذشت و من تعظيم لايق و تكريم شايسته براى مقدم شريفش به عمل نياوردم ، بنابراين به اين عقوبت گرفتار شدم و از بلندى افلاك به پستى خاك افتادم پس اى جبرئيل الان توشفيع باش و خلاصى مرا از درگاه الهى بخواه .
پس من با تضرع و زارى بسيار از درگاه الهى مسئلت عفو و مغفرت او را نمودم تا آنكه خطاب مستطاب را به او گفتم و او بر جناب شما از روى اخلاص صلوات فرستاد، و فى الحال بالهاى اقبال او از بركت صلوات فرستادن بر جناب شما، روئيده و از پستى خاك به بلندى افلاك و به مقام قرب خود رسيد (11).

داستان تسبیحات اربعه

رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمود: در شب معراج وارد بهشت شدم ، فرشتگانى ديدم كه بنائى مى كنند، خشتى از طلا و خشتى از نقره ، و گاهى هم از كار كردن دست مى كشيدند. به ايشان گفتم : چرا گاهى كار مى كنيد و گاهى از كار دست مى كشيد؟
پاسخ دادند: تا مصالح بنائى برسد.
پرسيدم : مصالحى كه مى خواهيد چيست ؟ گفتند: ذكر مؤ من كه در دنيا مى گويد
سبحان اللّه و الحمدللّه و لا آله الا اللّه و اللّه اكبر. هر وقت بگويد، ما مى سازيم و هر وقت خوددارى كند، ما نيز خوددارى مى كنيم .(12)
در حديث ديگر آمده است كه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمودند:
((هر كس كه بگويد سبحان اللّه ، خدا براى او درختى در بهشت مى نشاند و هر كس بگويد الحمدللّه ، خدا براى او درختى در بهشت مى نشاند و هر كس ‍ بگويد لا آله الا اللّه ، خدا براى او درختى در بهشت مى نشاند، و هر كس ‍ بگويد اللّه اكبر، خدا براى او درختى در بهشت مى نشاند.
مردى از قريش گفت : پس درختان ما در بهشت بسيار است . حضرت فرمودند: بلى ولى مواظب باشيد كه آتشى نفرستيد كه آنها را بسوزاند، و اين به دليل گفتار خداى عزوجل است كه : اى كسانى كه ايمان آورديد خدا و فرستاده او را فرمان بريد و عملهاى خويش را باطل نكنيد.
))(13)