عاشقانه های یک عاشق

          ابرهای دلتنگی وجودم را فرا گرفته

          است و چشمهایم هوای باریدن دارند

          امروز باز دلم هوای تو را کرده و برای

          امدنت بی تابم. ای کاش بیایی تا از

           میان اشکهای چشمان منتظرم

حرفهای ناگفته ات را بخوانم

یاصاحب الزمان

ازعلم من بیرونه نفهمیدم چه عنوانی بزارم

                            رویاهایم را

                            زیر بالشم

                            پنهان میکنم

                            ناگهان شاعری مهربان

                             از دیواره رگهایم

                             می گذرد

                              افسوس می خورم

                             چرا با دستمالی که به من دادی

                             شیشه دلم را

                              پاک نکردم



زندگی اسان میشود اگر....

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به

 مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت

: مردم چه می گویند؟!...


می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت

: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت:

 مردم چه می گویند؟!...


به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: ...

فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت:

 مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...


می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم.

 پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟

...گفتند: مردم چه می گویند؟!...


می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم.

 مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...


اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و

 صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟

... گفت:مردم چه می گویند؟!...


می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای

 دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت:

 مردم چه می گویند؟!...


بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را

 برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد

. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟

...گفت:مردم چه می گویند؟!...


مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت

. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...


از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم

 گفت: مردم چه می گویند؟!...


خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک

 کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام

سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه

 می گویند؟!... مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،

 لحظه ای نگران من نیستند


کسی سوالی نداره!؟


یک رازخودمونی

از بدو تولد موفق بودم، وگرنه پام به این دنیا

 نمی رسید

از همون اول کم نیاوردم، با ضربه دکتر چنان گریه‌ای

 کردم که فهمید جواب «های»، «هوی» است.

هیچ وقت نگذاشتم هیچ چیز شکستم بدهد، پی‌درپی

 شیر میخوردم و به درد دلم توجه نمی کردم!

این شد که وقتی رفتم مدرسه از همه هم

 سن و

 سالهای

خودم بلندتر بودم و همه ازم حساب می‌بردند.

هیچ وقت درس نخوندم، هر وقت نوبت من شد که...

برم پای تخته زنگ می‌خورد.
هر صفحه‌ای از کتاب را که باز می کردم،

 جواب سوالی

 بود که معلمم از من می‌پرسید.

این بود که سال سوم، چهارم دبیرستان که بودم

، معلمم که من را نابغه می‌دانست منو فرستاد

 المپیاد ریاضی!

تو المپیاد مدال طلا بردم! آخه ورق من گم شده

 بود و یکی از ورقه‌ها بی اسم بود، منم گفتم اسممو یادم رفته بنویسم!

بدون کنکور وارد دانشگاه شدم هنوز یک ترم

 نگذشته بود که توی راهروی دانشگاه یه دسته

 عینک پیدا کردم،

اومدم بشکنمش که خانمی سراسیمه خودش را

 به من رسوند و از این که دسته عینکش

 رو پیدا کرده

بودم حسابی تشکر کرد و گفت: نیازی به صاف 

کردنش نیست زحمت نکشید این شد که هر وقت

چیزی از زمین برمی‌داشتم، یهو جلوم سبز می شود

 و از این که گمشده‌اش را پیدا کرده بودم حسابی

 تشکر می کرد.

بعدا توی دانشگاه پیچید: دختر رئیس دانشگاه، عاشق ناجی‌اش شده،

 تازه فهمیدم که اون دختر کیه و اون ناجی کیه!

یک روز که برای روز معلم برای یکی از استادام گل برده بودم یکی از

 بچه‌ها دسته گلم رو از پنجره شوت کرد بیرون،

منم سرک کشیدم ببینم کجاست که دیدم افتاده تو بغل اون دختره!
خلاصه این شد ماجری خواستگاری ما
و الان هم استاد شمام! کسی سوالی نداره!؟

یک سوال ساده

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.

شماچی میگفتی جواب راازکدوم استفاده میکردی باخودت رو راست باش کسی نمیفهمه جواب بده وبرو ارامه مطالب 

ادامه نوشته

نه به جنیفر لوپز!

هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود

، تبرش افتاد تو رودخونه. 

وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید:

 چرا گریه می کنی؟ 

هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده. 
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:

"آیا این تبر توست؟" 

هیزم شکن جواب داد: "نه" 
فرشته دوباره...

به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این 

تبر توست؟ 

دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه". 
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و

 پرسید: آیا این تبر توست؟ 

جواب داد: آره. 
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد

 و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد. 

روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه 

می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گری

ه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه

 می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب. 

فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید:

 زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره

فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی

، این نامردیه " 

هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده

. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی 

و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز

 "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم

 می گفتم آره.

 اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته،

 من یه آدم فقیرم

 و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود

 که این بار گفتم آره. 

دختر باهوش(طنز

 

یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده

 باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات

 داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم

! از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش 

، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ،

 پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ... مژی هم تا می تونست

 خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو

 خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ... بعد از یک

 هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد

 ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت

 : منو چی فرض کردی؟ اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این 

خاطره می نویسی؟ و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است...

هدیه ای کوچک

دوستان اگرتمایل داشتیداین اهنگ ومناجات زیبادروبلاگ شماپخش شود فقط کافیست کدان راازانتهای وبلاگ برداریدوان راکپی کنید ودرویرایش قالبتون قراردهید صلوات فراموش نشود گلبرگی کوچک برای اقای مظلوم وغریبمان الهم عجل لولیک الفرج


نکته2

بیایید تا قدر یکدیگر بدانیم

 که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

اما یادمان نرودقدرامام زمانمان رانیزبدانیم

كوك كن ساعتِ خویش


كوك كن ساعتِ خویشسایت  آپلود عکس رایگان , فضای  رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

 
اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر

دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

كوك كن ساعتِ خویش !

كه مـؤذّن ، شبِ پیـش

دسته گل داده به آب

 . . و در آغوش سحر رفته به خواب

كوك كن ساعتِ خویش !

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ

كه سحر برخیزد

شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین

دیر برمی خیزند

كوك كن ساعتِ خویش !

كه سحر گاه كسی

بقچه در زیر بغل ، راهیِ حمّامی نیست

كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی

كوك كن ساعتِ خویش !

رفتگر مُرده و این كوچه دگر

خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

كوك كن ساعتِ خویش !

ماكیان ها همه مستِ خوابند

شهر هم . . .

خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

كوك كن ساعتِ خویش !

كه در این شهر ، دگر مستی نیست

كه تو وقتِ سحر ، آنگاه كه از میكده برمی گردد

از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

كوك كن ساعتِ خویش..     
 

تمام حرف من تنها یک کلام    بسیجی عاشقو عشقش خدا

من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

 

 من خودم بودم و یک حس غریب

 

که به صد عشق و هوس می ارزید

 

من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت

 

گر چه درحسرت گندم پوسید

 

من خودم بودم و هر پنجره ای

 

که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود

 

و خدا می داند سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود

 

من نه عاشق بودم و نه دلداده گیسوی بلندو نه آلوده به افکار پلید

 

من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگیم می فهمید

 

آرزویم این بود... دور اما چه قشنگ

 

تا روم تا در دروازه نور

 

تا شوم چیده به شفافی صبح ...

پرطرفدارترین وبه روزترین نام برای کودک شما قدم نورسیده مبارک

رتبه یک تا 10 نام دختران و پسران، عمدتا ثابت است؛ هرچند که کم کم نام های ترکیبی و تازه تری هم رتبه زیر 10 دارند.

پرطرفدارترین نام های ایرانی در ۱۰۰ سال گذشته، تغییر نکرده است. رتبه یک تا ۱۰ نام دختران و پسران، عمدتا ثابت است؛ هرچند که کم کم نام های ترکیبی و تازه تری هم رتبه زیر ۱۰ دارند.

خبر -در نام های دحتران، ستایش، هستی، نازنین زهرا و مبینا این روزها رتبه خود را تک رقمی کرده اند و نام های پسران هم امیرعلی، امیرمحمد و محمدمهدی، به رتبه زیر ۱۰ رسیده اند.

اینفوگرافیی که می بینید، پرطرفدارترین نام های دختران و پسران ایرانی است.


تقدیم به شما

 

.

کریمه اهل بیت علیه السلام

انسان دراثر عبادت و بندگی خداوند متعال می تواند به جایی برسد که مظهر اراده حق و واسطه فیض الهی گردد.این ثمره عبودیت و اطاعت کامل از ذات اقدس الهی است چنانچه خود در حدیث قدسی می فرماید:یابن ادم انا اقول للشی ءکن فیکون اطعنی فیما امرتک اجعلک تقولو للشی کن فیکون

فرزند ادم.... مرا اطاعت کن تا تو را چنان نمایم که به عنایت من هر انچه را اراده کنی همان شود.

رسول خدا ص فرمود:

خدای تبارک و تعالی شش خصلت را برای من خوش نداشت و من نیز انها را برای جانشینانم از فرزندانم و پیروان انها نمی پسندم که عبارتند از:

بازیگوشی در نماز

بدزبانی در روزه

منت گذاشتن پس از صدقه دادن

در حال جنابت وارد مسجد شدن

سرک کشیدن در خانه های مردم

            و

خندیدن در قبرستان

رسول خدا میفرماید:

پروردگارم مرابه هفت خصلت نیکو امر کرده است:

محبت به تنگدستان و نزدیک شدن به انها

زیاد گفتن ذکر لا حول و لا قوة الا بالله

صله رحم کردن هر چند انان قطع رابطه کرده باشند

در مسایل مالی به زیر دستانم بنگرم نه به انها که از من بالا ترند

این که در راه خدا ملامت هیچ سرزنش کننده مرا باز ندارد

حق را بگویم هر چند اگر تلخ باشد

               و

اینکه هرگز از احدی چیزی نخواهم

جهنم

 

 

1. خصوصيات جهنم

1 ـجهنم مكانى است كه هفت طبقه يا هفت در دارد:

وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعينَ لَها سَبْعَةُ أَبْواب[حجر/44-43].

2 ـجهنم سر و صدا و خشم و خروش دارد:

إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيظاً وَ زَفيراً[فرقان/12].

3 ـجهنم براى جهنّميان آورده مىشود:

وَ جيءَ يوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ[فجر/23].

4 ـجهنم داراى نگهبان است:

وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يأْتِكمْ رُسُلٌ مِنْكمْ يتْلُونَ عَلَيكمْ آياتِ رَبِّكمْ[زمر/71].

5 ـنگهبانان جهنّم نوزده نفر هستند:

عَلَيها تِسْعَةَ عَشَرَ وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النّارِ إِلاّ مَلائِكةً[مدثر/31 -30].

6 ـآتش دوزخ فوران دارد:

إِذا أُلْقُوا فيها سَمِعُوا لَها شَهيقاً وَ هِي تَفُورُ[ملك/7].

7 ـآتش دوزخ از شدت غضب نزديك است پاره پاره شود:

تَكادُ تَمَيزُ مِنَ الْغَيظِ[ملك/8].

8 ـآتش دوزخ هرگز خاموش نمىگردد:

كلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعيراً[اسراء/97].

9 ـآتش دوزخ شعله مىكند:

كلاّ إِنَّها لَظى[معارج/15].

10 ـآتش دوزخ باطن را هم چون ظاهر مىسوزاند:

الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ[همزه/7].

11 ـدر دوزخ مرگ نيست:

لا يقْضى عَلَيهِمْ فَيمُوتُوا[فاطر/36].

وَ يأْتيهِ الْمَوْتُ مِنْ كلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيتٍ[ابراهيم/17].

12 ـعذاب جهنم بسيار پرمايه و غليظ است:

وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَليظٌ[ابراهيم/17].

13 ـسايههاى جهنم نه خنك است نه مفيد:

وَ ظِلٍّ مِنْ يحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا كريمٍ[واقعه/44 -43].

2. اهل جهنم

14 ـجهنم احاطه و تسلط بر كافران دارد:

إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ[توبه/49].

15 ـهر چه در جهنم مىريزند پر يا سير نمىشود:

يوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزيدٍ[ق/30].

16 ـدوزخيان در غل و زنجير هستند:

وَ تَرَى الْمُجْرِمينَ يوْمَئِذٍ مُقَرَّنينَ فِي الْأَصْفادِ[ابراهيم/49].

17 ـاز سوز آتش دوزخيان چهرهاى عبوس و درهم كشيده دارند:

تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ[مومنون/104].

18 ـلباس دوزخيان هم از آتش است:

لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نار[حج/19].

19 ـغذاى دوزخيان چيزى نظير خار خشك است كه نه آنان را سير مىكند نه فربه:

 

لَيسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاّ مِنْ ضَريعٍ لا يسْمِنُ وَ لا يغْني مِنْ جُوعٍ[غاشيه/7 -6].

20 ـغذاى دوزخيان همچون فلز گداخته در شكمها مىجوشد:

إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثيمِ كالْمُهْلِ يغْلي فِي الْبُطُونِ كغَلْي الْحَميم[دخان/46-43].

 

بهشت

1.بهشت

 

منزّه بودن اهل آن:

قَدْ أَفْلَحَ الْمُومِنُونَ الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ[مومنون/3 -1].

:

فَهُوَ في عيشَةٍ راضِيةٍ في جَنَّةٍ عالِيةٍ[حاقه/22 -21].

وَ مَنْ يأْتِهِ مُومِناً قَدْ عَمِلَ الصّالِحاتِ فَأُولئِك لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى[طه/75].

علو و برترى اهل آن:

وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كنْتُمْ مُومِنينَ[آل عمران/139].

2. خوردني هاي بهشتي

1 ـاز همه نوع ميوه آماده است:

وَ لَهُمْ فيها مِنْ كلِّ الثَّمَراتِ[محمد/15].

2 ـاز انوع ميوه‏هايى كه ميل دارند انتخاب مى‏كنند:

وَ فَواكهَ مِمّا يشْتَهُونَ[مرسلات/42].

وَ فاكهَةٍ مِمّا يتَخَيرُونَ[واقعه/20].

3 ـدستيابى به ميوه‏ها بسيار آسان است:

وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْليلاً[دهر/14].

قُطُوفُها دانِيةٌ[حاقه/23].

4 ـاز هر نوع ميوه‏اى دو نوع مختلف وجود دارد:

فيهِما مِنْ كلِّ فاكهَةٍ زَوْجانِ[الرحمن/52].

5 ـخوردنى‏هاى بهشت دائمى است:

أُكلُها دائِمٌ[رعد/35].

لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ[واقعه/33].

6 ـاز انواع ميوه‏ها و گوشت‏هايى كه تمايل داشته باشند وجود دارد:

وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمّا يشْتَهُونَ[طور/22].

7 ـاز گوشت لذيذ پرنده‏ها از هر نوع بخواهند موجود است:

وَ لَحْمِ طَيرٍ مِمّا يشْتَهُونَ[واقعه/21].

3. آشاميدني هاي بهشتي

8 ـآب نهرهاى بهشتى هرگز تغيير پيدا نمى‏كند:

أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيرِ آسِنٍ[محمد/15].

9 ـنهرهايى از شير كه هرگز مزه آن عوض نمى‏شود:

وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يتَغَيرْ طَعْمُهُ[محمد/15].

10 ـنهرهايى از شراب كه بهره‏مندان از آن لذّت مى‏برند:

وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبينَ[محمد/15].

4. مقايسه شراب هاي بهشتي ودنيوي

الف)شراب دنيا انسان را مست مى‏كند و باعث دردسر و گيجى مى‏شود، امّا شراب بهشتى چنين نيست:

لا يصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا ينْزِفُونَ[واقعه/19].

بهشت و جهنم، صفحه 2

ب)شراب دنيا نجس و پليد است:

يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُون[مائده/90].

امّا شراب بهشتى پاك و پاكيزه است:

وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً[دهر/21].

ج)شراب دنيا ياوه‏گويى مى‏آورد، ولى شراب بهشتي چنين نيست:

لا يسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا كذّاباً[نبأ/35].

لا يسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً[واقعه/25].

5. خصوصيات ديگر بهشت

11 ـهواى بهشت بسيار مطبوع است، يعنى آفتاب سوزان و سرما را در آنجا نمى‏بينند:

لا يرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً[دهر/13].

12 ـقصرهاى بهشتى پاكيزه است:

وَ مَساكنَ طَيبَةً في جَنّاتِ عَدْنٍ[توبه/72].

13 ـظرف‏هاى زيباى بهشتى:

يطافُ عَلَيهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكوابٍ[زخرف/71].

14 ـلباس‏هاى سبز رنگ بهشتى از حرير نازك و ضخيم:

وَ يلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ[كهف/31].

15 ـزينت‏هاى بهشتيان از دستبندهاى طلائى است:

يحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَب[كهف/31].

16 ـتخت‏هاى بلند بهشتى:

فيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ[غاشيه/13].

17 ـبالش‏ها و متكاهاى بهشتى:

وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ[غاشيه/15].

18 ـفرش‏هاى بسيار عالى و زيباى بهشتى:

وَ زَرابِي مَبْثُوثَةٌ[غاشيه/16].

19 ـهمسران پاك و پاكيزه بهشتى:

وَ حُورٌ عينٌ كأَمْثالِ اللُّولُو الْمَكنُونِ[واقعه/23 -22].

20 ـمأموران پذيرائى بهشتي:

وَ يطُوفُ عَلَيهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُولُو مَنْثُوراً[دهر/19].

21 ـنعمت‏هاى بهشتى در تصوّر نمى‏گنجد:

وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْينُ[زخرف/71].

6. خصوصيات اهل بهشت

طيب بودن اهل آن:

إِلَيهِ يصْعَدُ الْكلِمُ الطَّيبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يرْفَعُهُ[فاطر/10].

منزّه بودن اهل آن:

قَدْ أَفْلَحَ الْمُومِنُونَ الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ[مومنون/3 -1].

علوّ و برترى بهشت و اهل آن:

فَهُوَ في عيشَةٍ راضِيةٍ في جَنَّةٍ عالِيةٍ[حاقه/22 -21].

وَ مَنْ يأْتِهِ مُومِناً قَدْ عَمِلَ الصّالِحاتِ فَأُولئِك لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى[طه/75].

وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كنْتُمْ مُومِنينَ[آل عمران/139].

 

زندگی وازذواج دربهشت

آیا می‌شود آن‌هایی که در این دنیا زن و شوهر بوده‌اند در آن دنیا هم زوج باشند آیا این یک قانون کلی است که مردان و زنان صالحه این دنیا، در آن دنیا هم زوج همدیگر باشند یا اینکه اختیار به دست زن می‌باشد و او می‌تواند دیگری را انتخاب کند؟

 


 

بهشت

 

پاسخ در چند محور ارائه می‌شود:

1. قبل از هر چیز باید اشاره شود که جزئیات نحوه زندگی انسان در آخرت از نظر بسیاری از مسایل به طور کامل و صد درصد با تمام امور جزئی برای کسی جزء حضرات معصومین ـ علیهم السّلام ـ روشن نیست و ما تنها بر اساس برخی آیات و روایات به مواردی بسیار اندک از نحوه زندگی در آخرت آگاه هستیم.

2. نکته دیگر آن است که جریان پیوند زناشویی که از طریق ازدواج بین یک مرد و زن پدید می‌آید تنها مربوط به عالم دنیا است و زنانی که در دنیا همسری داشته‌اند ملزم نیستند که در آخرت هم با همان شخصی زندگی کنند. چون عقد زناشویی که بین آن دو خوانده شده مربوط به زندگی دنیایی آن‌هاست و در آخرت هر کسی مهمان عمل خود است و اختیار خود را دارند. لکن در برخی روایات اشاره شده که در آخرت خداوند زنان مؤمنه را به صورت حورالعین در می‌آورد و با همسران صالح خود در بهشت نیز زندگی می‌کنند.[1] اما این گونه روایات به مفهوم آن نخواهد بود که زنان مجبور باشند که در آخرت نیز با همسران دنیایی خود زندگی کنند. اما اگر خود بخواهند می‌توانند.[2]

و هم چنین در تفسیر مجمع‌البیان آمده که مراد از زنانی که در بهشت نصیب انسان می‌شوند همین زنانی هستند که مؤمنین در دنیا دارند ولی در آخرت به صورت حورالعین در می‌آیند و با همسران خود در بهشت زندگی می‌کنند.[3] از این مطلب معلوم می‌شود که در بهشت نیز زنان می‌توانند با همسران دنیایی خود زندگی کنند.

در برخی روایات آمده که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:در بهشت بازاری است که در آن جا هیچ خرید و فروشی نیست مگر صورت‌هایی از مردان و زنان هر کس میل و اشتهای صورتی را داشته باشد در آن بازار داخل می‌شود و آن جا مجتمع حورالعین است. از این روایت نیز به خوبی بدست می‌آید که زنان مثل مردان می‌تواند مردی مورد علاقه خود را در بازار بهشتی بیابند و با آن زندگی کند

سرانجام زنانی که شوهرانشان اهل جهنم است

سرانجام زنان بی شوهر و یا زنانی که شوهرشان اهل جهنم است نظیر آسیه زن فرعون، در بهشت چه خواهد شد؟

باید گفت: چون در بهشت برای بهشتیان همه چیز فراهم است و هرگونه لذت در اختیار آنان قرار می‌گیرد،[4] طبق این اصل کلی برای آن دسته از زنان در بهشت همسران صالح بهشتی فراهم خواهد شد تا آن دسته از زنان مؤمنه در کنار آن همسران خود زندگی خوب و شیرین داشته باشد. (توضیح این مسئله در بند بعدی خواهد آمد)

مثلاً در قرآن کریم آمده: (و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین)[5] یعنی در بهشت آنچه دل می‌خواهد و چشم از آن لذت می‌برد موجود است و از آن جا که جمله (ما تشتهیه الا نفس) همه نوع لذت‌ها را شامل می‌شود.[6]

می‌توان گفت که زنان بهشتی از داشتن همسران صالح بهشتی بهره‌مند خواهد بود. و در آیه دیگر نیز به همین مسئله که هر چه مورد آرزوی بهشتیان باشد تأکید شده و فرمود: (و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدّعون)[7] یعنی برای شما هر چه بخواهید در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید به شما می‌دهند . و روشن‌تر از همه این آیه مبارکه است که می‌فرماید: (و لهم فیها ازواج مطهره)[8] یعنی برای بهشتیان در آن جا همسران پاک و پاکیزه است.

از مجموع این آیات به خوبی به دست می‌آید که زنان بهشتی همانند مردان بهشتی از هرگونه لذت دل خواه بهره مند خواهند بود و از جمله لذت زندگی با همسر دل خواه.[9] و هم چنین در برخی روایات آمده که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:در بهشت بازاری است که در آن جا هیچ خرید و فروشی نیست مگر صورت‌هایی از مردان و زنان هر کس میل و اشتهای صورتی را داشته باشد در آن بازار داخل می‌شود و آن جا مجتمع حورالعین است.[10] از این روایت نیز به خوبی بدست می‌آید که زنان مثل مردان می‌تواند مردی مورد علاقه خود را در بازار بهشتی بیابند و با آن زندگی کند.

 

پی نوشت ها :

[1] . مجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 213.

[2] . همان.

[3] . طبرسی، مجمع‌البیان، ج 1 ـ 2، ص 81، ذیل آیه 25، سوره بقره.

[4] . سوره واقعه، آیه 21.

[5] . سوره زخرف، آیه 7.

[6] . ناصر مکارم، پیام قرآن، ج 6، ص 273.

[7] . سوره فصلت، آیه 31.

[8] . سوره بقره، آیه 25.

[9] . ناصر مکارم، پیام قرآن، ح 6، ص 260.

[10] . جامع الاخبار، فصل 137، ص202.


نمازچراسخته گاهی براما؟/؟//


 گاه دیده می‌شود که خودمان یا دیگران سر مسأله نمازمشکل پیدا می‌کنیم و انگار خواندن نماز برایمان همچون یک کوه سنگین می‌شود .

 

به راستی چرا این اتفاق در زندگی می‌افتد ؟

کارهای نیک، جای نماز را نمی‌گیرد

بعضی از افراد خیال می‌کنند یکی دو تا کار خوب انجام می‌دهند ، می‌تواند کارهای دیگرشان را جبران کند .

فردی قمه می‌زند،شب تا صبح سینه می‌زند اما نماز صبحش قضا می‌شود فکر می‌کند همان کارهای دیشبش بس است و جبران نماز قضا شده‌اش را می‌کند .

اگر پلیس راه جلوی شما را گرفت و گفت: گواهی‌نامه رانندگی! شما اگر خیال کنی گواهی‌نامه‌های دیگر ، شما را نجات می‌دهد، نجات نمی‌دهد. گواهی‌نامه‌های پزشکی، گواهی‌نامه‌های اجتهاد، کارت مجلس، کارت خبرگان، وزارت، سفارت، پروانه تجارت، کارت بازرگانی، صد رقم کارت و پروانه داشته باشی، پلیس تا کارت رانندگی نداشته باشی نمی‌گذارد بروی.

کارهای دیگر کار نماز را نمی‌کنند.

شما بهترین نامه‌ها را بنویس با بهترین خط و پاکت و کاغذ، رویش هم یک چک صد هزار تومان بچسبان، مخابرات این نامه را به مقصد نمی‌رساند. ولی یک تمبر دو سه تومانی ممکن است به مقصد برسد. گاهی یک تمبر پاکت را رد می‌کند. گاهی یک چک صد هزار تومانی پاکت را رد نمی‌کند.

اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی‌شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل

 

دل پاک، همراه عمل صالح

بابا دلت پاک باشد. دل پاک باشد ، کافی است! (تفکر پلورالیزمی)

نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت: «آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد.

اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی‌شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل!

 

وضع من خراب‌تر از این حرف‌هاست که با نماز درست شود!

بعضی از جوان‌ها بیان می‌کنند که وضع گناه و معنویت ما خیلی خراب است و اصلاً ما برای این معنویات لیاقت نداریم ، اما از این نکته غافل هستند که شیطان دنبال همین نقطه ضعف است .

اتفاقاً شیطان همین را می‌خواهد که با یک گناه بگوید: حالا که این کار را کردی، دیگر به درد نماز نمی‌خوری. قرآن یک آیه دارد، می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) چون خراب کردی، حتماً مسجد برو. چون ما اهل گناه و لغز هستیم اتفاقاً بیشتر به سوی معنویت رفته و در آستان الهی را بکوبیم .

 

توجه به نعمت‌ها، نه کمبودها

ما گاهی وقت‌ها یک چیزی را که نداریم برجسته می‌کنیم و به داشته‌هایمان توجهی نداریم .

فردی می‌شناختم که چشم نداشت، دست و پا هم نداشت. مرتب می‌گفت: الحمدلله رب العالمین! الحمدلله! گفتند: آقا!تو چه داری که الحمدلله می‌گویی؟ نه چشم داری. نه دست داری. نه پا داری. یک تکه گوشت فلج، گفت: می‌دانی خدا من را چه کرده است؟ هرکس به من نگاه می‌کند می‌گوید: الحمدلله رب العالمین! پس من وسیله شدم و رابطه شدم بین مخلوق و خالق! مخلوق‌های غافل، به من نگاه می‌کنند. از غفلت در می‌آیند و الحمدلله می‌گویند. پس من واسطه‌ی فیض شدم.

 

 

ما هم یکی از نماز نخوان ها !

بعضی‌ها می‌گویند که: خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند ما هم جزء آن‌ها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی !

این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم.  نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است. حالا که همه دروغ می‌گویند. بیا ما دو تا هم دروغ بگوییم. حالا که همه گواهی‌نامه ندارند، سوار ماشین شوند، بیا ما دو نفر هم بدون گواهی‌نامه پشت فرمان بنشینیم. حرف غلط است.

 

دو جای قرآن گفته: گوش به حرف پدر و مادر ندهید. چهار بار گفته: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» دو بار هم گفته: «وَ لا تُطِع» اطاعت نکن. آنجایی که پدر و مادر تلاش کردند تو را از مرز خدا بیرون کنند، اینجا اطاعت نکن ؛ «إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ» (عنکبوت/8) و «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی‌ أَنْ تُشْرِک

 

 آغاز زندگی با نماز و یاد خدا

یاد خدا

در شب عروسی‌ها زیاد از دیگران شنیده‌ایم که ؛ حالا یک شب که هزار شب نمی‌شود. حالا یک عروسی است، نمی‌خواهد مقدس بازی کنی. حالا دامادی است. تیپت به هم می‌خورد. لاک دستت ، آرایش صورتت ، مدل موهات خراب میشه ، نمی خواد نماز بخونی.گناه امشبت پای من و ...

ما از این نکته غافلند که این به هم خوردن‌های چشم و ابرو قیافه  قابل جبران است. اما اگر شب اول عروسی ، شب اول شروع زندگی جدید با ترک نماز شروع شد، قطعاً و یقیناً سعادتی در این زندگی رقم نخواهد خورد .

 

 

فاصله‌ی بین کفر و ایمان چیست ؟

فاصله‌ی بین کفر و ایمان نماز است. مثل اینکه اگر به توپ فوتبال یک سوزن بزنی، بگویی: حالا یک سوزن که صد تا سوزن نمی‌شود. بله یک سوزن صد تا سوزن نمی‌شود. اما همین سوزن می‌دانی چه کرد؟ باد توپ را خالی می‌کند و همه چیز را خراب خواهد کرد .

 

پدر و مادر اجازه خواندن نماز نمی‌دهند !

بعضی‌ها می‌گویند: والدین ما نماز نمی‌خوانند و اجازه‌ی خواندن نماز را به ما هم نمی‌دهند .

دو جای قرآن گفته: گوش به حرف پدر و مادر ندهید. چهار بار گفته: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» دو بار هم گفته: «وَ لا تُطِع»اطاعت نکن. آنجایی که پدر و مادر تلاش کردند تو را از مرز خدا بیرون کنند، اینجا اطاعت نکن ؛ «إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ»(عنکبوت/8) و «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی‌ أَنْ تُشْرِک» (لقمان/15)

 

مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران

گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند. مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! مقوا با دو قطره باران شل می‌شود.

اعمال تو ، تو را به خدا برساند، مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگو یند!

حدیث داریم «المؤمن کالجبل» جبل یعنی چه؟ مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد

 

 

در قاهره کسی، شتری اجاره کرد که او را به جاده عباسیه برساند .صاحب شتر پولی گرفت، مسافر را سوار کرد. داشت افسار را به سمت عباسیه می‌برد. این صاحب شتر هی به این مسافر متلک و فحش می‌گفت. این هم که سوار شتر بود، فحش‌ها را می‌شنید، هیچ نمی‌گفت. یک نفر در راه صحنه را دید و گفت: آقا! می‌دانی این صاحب شتری که افسار را می‌کشد به تو چه می‌گوید؟ سواره گفت: بله! مرا فحش می‌دهد. گفت: خوب فحشت می‌دهد، جوابش را بده ؛ مگر تو بوقی که عکس‌العمل نشان نمی‌دهی ؟!

 

سواره گفت: ببخشید جاده کجاست؟ گفت: جاده‌ی عباسیه! گفت: اگر من را به عباسیه می‌رساند، بگذار هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید. اگر نماز و حجاب و اعمال درست و صحیح و خداپسندانه تو را به خدا می‌رساند، بگذار هرکس هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید.

حدیث داریم «المؤمن کالجبل» جبل یعنی چه؟ مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد.

 

متلک‌ها را نشنیده بگیریم !

قرآن در سوره‌ی «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا»، «اَجرَم» یعنی مجرم.«کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ»  (مطففین/29) اَجرموها (مجرم‌ها) به آمنوها می‌خندند. مجرمین می‌خندند. «وَ إِذَا مَرُّواْ بهِِمْ»وقتی می‌آیند از کنارشان مرور کنند، «یَتَغَامَزُونَ»  (مطففین/30) غمزه می‌آیند، چشمک می‌زنند. «وَ إِذَا انقَلَبُواْ إِلیَ أَهْلِهِمُ» وقتی نزد تیپ خودشان برمی‌گردند، «انقَلَبُواْ فَکِهِینَ» (مطففین/31) فکاهی می‌گویند، جک می‌گویند. اس ام اس می‌فرستند. «وَ إِذَا رَأَوْهُمْ» از آن دور که شما را می‌بینند، «قَالُواْ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ» (مطففین/32) می‌گویند :این‌ها ضال هستند، منحرف هستند ، امّل هستند .

 

نتیجه‌ی متلک‌ها در قیامت روشن می‌شود !

قیامت

خوب چهار تا متلک بشنویم که چه؟ می‌گوید: نترس! «فَالْیَوْمَ» یک روزی می‌آید، به نام روز قیامت. خوب چه می‌شود؟ «الَّذِینَ ءَامَنُواْ» آن‌هایی که مؤمن هستند، «مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ» (مطففین/34) تو اینجا کنار خیابان به من بخند، من هم آنجا به تو خواهم خندید.

 

مگر پیغمبرها را مسخره نکردند؟ می‌دانید به پیغمبر چه می‌گفتند؟

ساحر: جادوگر. مجنون: دیوانه‌ی جن زده. شاعر: شاعر، کاهن: پیشگو. کذاب: دروغگو. «یُعَلِّمُهُ بَشَر»  (نحل/103) یک آدمی یادش داده، حرف‌ها از خودش نیست. «وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُون»(فرقان/4) یک تیمی پشت پرده به او کمک می‌کنند. ولی پیغمبر روی پایش ایستاد. این‌طور نیست که ما را مسخره کنند.

خدا به نماز ما نیاز ندارد. اما من وتو باید لیاقت خودمان را به خدا نشان دهیم

خدا چه نیازی به نماز من دارد؟

نماز نشانه‌ی این است که من لایق هستم... ببینید اگر شما به یک کسی خدمتی ، محبتی و نعمتی ارزانی کردید اما او نسبت به این محبت توجهی نکند شما چه می‌گویید ؟ می‌گویید: این نعمت‌هایی که به او دادم، لیاقتش را نداشت.

نماز نشانه‌ی لیاقت تو است. نه نشانه‌ی نیاز خدا. وقتی نماز خواندی یعنی خدایا من لایق بودم، فهمیدم به من نعمت دادی. فهمیدم تو چه عزیز و بزرگی هستی.

خدا به نماز ما نیاز ندارد. اما من وتو باید لیاقت خودمان را به خدا نشان دهیم .

آیا نمی‌شود آن طور که خودمان می‌خواهیم ، با زبان خودمان (فارسی) تشکر کنیم؟(نماز بخوانیم )

تمام خلبان‌های دنیا، هرکجا می‌خواهند با هر کشوری می‌خواهند صحبت کنند باید به زبان انگلیسی باشد. نماز هم باید به زبان عربی باشد. خدا خواسته و یک طرح روشنفکرانه ای است در اسلام است که از 1400 سال پیش فرمود: امت اسلامی باید در چند کلمه با هم مشترک باشند.

عیدتون مبارک


سلام دوستان

 آثار سجده بین اذان و اقامه

امام صادق (ع) فرمودند : امیرالمومنین علی (ع) به یارانش می فرمود  : هر که میان اذان و اقامه سجده کند و بگوید : (( رب لک سجدت خاضعا خاشعا ذلیلا )) خداوند متعال می فرماید : ای ملائکه من ! به عزت و جلالم قسم که محبت او را در دل های مومنان و هیبت ( شکوه ) او را در دل های منافقان ، خواهم انداخت .

 

کتاب " هزار و یک تحفه "

در اخلاق ، عرفان و ...

از : سید علی اکبر صداقت

شادباشید

اس ام اس جوک پسرانه ، طنز پسرانه ، جوک و اس ام اس ، 

چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟

معمولا” باید در روان درمانی به دوران کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند!

.

.

.

اس ام اس جوک پسرانه ، طنز پسرانه ، جوک و اس ام اس ، 

ببین خانوم ، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پانزده هزار کلمه برای

صحبت کردن استفاده میکنند ولی زنها از سی هزار کلمه . دیدیت ثابت شد شما زنها

بیشتر حرف میزنین تا ما مردها؟ خانم : هیچ هم همچنین چیزی نیست . فوقش ثابت

شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره …! ببخشید چی

گفتی؟؟

.

.

.

اس ام اس جوک پسرانه ، طنز پسرانه ، جوک و اس ام اس ، 

مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی ؟

خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی

دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله ؟

خدا هم درجواب میگه:

واسه این که تورو دوست داشته باشه !!!

ادامه رادرادامه مطالب بخونید.


ادامه نوشته

خوشگله وباادب باهم بخندیم نه به هم

 لطیفه های ریزه میزه

غضنفر و دوستش تصميم مي گيرند فارسي حرف بزنند. 
اولي: پا شو! 
دومي: نمي پاشم! 
اولي: نمي پاشم چيه؟ بايد بگي پاشيده نمي شوم! 
----------------------------------------------------------- 
به غضنفر ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر. 
ميگه: خيار! 
بهش ميگن: خيار کجاش آبدار و شيرينه؟ 
غضنفر ميگه: با چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه! 
----------------------------------------------------------- 
توی مجلس خواستگاری پدر عروس از پدر داماد می پرسه؟ اقا داماد دانشگاه هم میره؟ پدر داماد: اگر مسافر گیرش بیاد چرا نره!!!
_________________
یارو از دستشوئی میاد بیرون بهش میگن چرا دستاتو نمیشوری ؟میگه من که چیزی نخوردم 
__________


af5e74c3a99ae68c2ab773e4f9a4c23b لطیفه های جالب و فوق العاده خنده دار ایرانی !

 

مرد ایده آل
خدا زن را آفرید و به او گفت رد هر گوشه ی زمین که بگردی میتونی مرد ایده آلت رو پیدا کنی !
آنگاه بود که خدا زمین را گرد آفرید ! هاهاهاهاا

 

کلید اسرار!
یارو میره کمیته امداد، هیچی بهش نمیدن،میگه: واگذارتون کردم به کلید اسرار!

 

بابام
به یه بچه میگن اون چه حیوونی یه که به ما گوشت، شیر، ماست، کفش، لباس میده؟
بچه میگه: بابام !!!

 

پشه بند
حیف نون پشه بند می خره، تاصبح نمی خوابه پشه ها رو مسخره می کنه!

 

غضنفر به پیک نیک میرود
غضنفر با زنش میرن پیک نیک. زنش میگه: بشینیم زیر اون درخت. غضنفر میگه نه! همین وسط جاده امن‌تره! زود پتو رو بنداز!
زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون! ولی غضنفر با اصرار وسط جاده پتو رو پهن می‌کنه و دو نفری می‌شینند وسط جاده!
بعد از مدتی یه کامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه، اونا از جاشون تکان نمیخورن، کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت. غضنفر به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امن‌تر! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم!

 

شکار
یه روز یه خالی بند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار هفت تا خرگوش گرفتم پنج تا آهو و سه تا شیر
یارو گفت فقط همین!
گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد!
یارو گفت: اوه تازه تفنگم داشتی

 

شانس
یارو ۱۰۰۰ تومنی پیدا میکنه میبینه وسطش سوراخه میگه بخشکی شانس وسطش گوشه نداره!

 

پشه
غضنفر روشنفکر میشه پشه ها دور سرش جمع میشن

 

شیر خوردن
یه روز یه مرده ای می میره از پسرش می پرسن که چی شد پدرت مرد؟
پسر می گه:شیر خورد مرد
بهش می گن یعنی چه؟ چطوری؟
میگه داشت شیر می خورد گاوه نشست

 

پازل
یارو با خوشحالی به دوستش میگه بالاخره این پازل رو بعد از ۳ سال حل کردم . دوستش میگه: ۳ سال زیاد نیست؟ میگه: نه بابا رو جعبه اش نوشته ۳ تا ۵ سال!

 

قطار
به یارو میگن: زودباش سوار شو قطار داره میره!
میگه : کجا میخواد بره بلیط دست منه!

 

مسابقه اسب‌دوانی
در مسابقه اسب‌دوانی یه نفر صد هزار دلار روی اسب شماره ۲۸ شرط‏بندی کرد و اتفاقا برنده ۵۰۰ هزار دلار شد.
مسئول برگزاری مسابقه از او پرسید: چطور این همه پول رو روی اسب شماره‌ ۲۸ شرط‏بندی کردی؟
گفت: دیشب خواب دیدم که دائما جلوی چشمم یک عدد ۶ و یک عدد ۸ می‏آد.
مسئول برگزاری پرسید: ۶ و ۸ چه ربطی به ۲۸ داره؟
یارو گفت: مگه شیش هشت تا ۲۸ تا نمی‏شه؟



قبل از مطالعه وبلاگ بخونید

تکنیکهای خانه داری موفق


هرچی از نکات خانه داری بخواید همه را جمع کردم(یهنی برام ایمیل زدن) گذاشتمش توی ادامه مطلب...
اگه قدیم بود باید میگفتم دختر خانم ها بدوید برید ادامه مطلب
اما جدیدا باید بگیم آقا پسرا بدوید برید ادامه مطلب!!!


ادامه نوشته

انشاالله فتوشاپه

خجالت اوره بوجه فرهنگی کشورصرف چه کسانی میشود بعدبرای زدن یک خیمه براامام حسین باید تمام مسولین رایکبارببینیم تاهزینش جور بشه

ب

مسابقه وسرگرمی

         اگه تونستی گربه رو تو عکس پیدا کنی! جایزه داری 60ثانیه وقت داری شروع شد1 2 3 4

شرمندم مجبورشدم امروزاینازیادشده اخه.....

فقط و فقط مخصوص كسانی كه HOT هستند! +16

فقط و فقط مخصوص كسانی كه HOT هستند !

برای دیدن به ادامه مطالب بروید

ادامه نوشته

سخنان اموزنده

هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند.

                              اما

عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا میبینند.

سخنان اموزنده

یکی از راههایی که میشه فهمید خدا ما را به حال خود وا گذاشته یا نه این است:

که دیگر توانایی عبادت برای او را از دست بدهیم....